گزیده تاریخ بختیاری (2)

فرازهایی از کتاب: سردار مریم بختیاری
نویسنده: حسن دهقانی
تهیه کننده: علیرضا نبوی

بخش اول (1)

بی بی مریم در سن پانزده سالگی با علی قلیخان محمودصالح (عل قلی خون مم صالح) ازدواج نمود. در این زمان علی قلی خان چهل سال سن داشت و داراي دو همسر دیگر با فرزندان متعدد بوده
اين ازدواج براساس خطبه عقد و محرمیتی صورت می گرفت که در چهل روزگی بی بی مریم وی را به عقد علی قلی خان 25 ساله در آوردند. می توان گفت بی بی مریم بايد متولد 1292قمری باشد، يعنی سال 1292 قمری که وی متولد می شود بتابر صلاحدید حسینقلی خان ایلخانی برای مهار قیام محمدعلی خان چهارلنگ بر علیه حاکمیت قاجاریه و همراهی ایل محمود صالح چهارلنگ با حاکمیت حسینقلی خان و ثبت پايه های قدرت وی ,بی بی مریم را به عقد علی قلی خان محمودصالح در آوردند.
اين ازدواج 3 سال و نه ماه بطول انجامید و با وفات علی قلي خان در سن 44 سالگی بی بي مریم به خانه پدری بازگشت. ولی بعد از چند سال دوباره تحت فشار برادران و اطرافیان خود علي رغم ميل باطنی اش به عقد فتح الله خان سردار ارشد پسر عموی خود در آمده و آنگونه که خود در دست نوشته هایش می گوید مصیبت های فراوانی را از این ازدواج متحمل می شود. همچنين گفته می شود حسینقلی خان که به «سیاره» تخلص می کرده است هنگام ملاقات با ناصرالدین شاه با وی مشاعره داشته، زیرا ناصرالدین شاه نیز از طبع شاعری بی بهره نبوده است.

بی بی مریم بختیاري در چنين فضایي رشد و نمو داشته است. از يک طرف پدری سياستمدار و جنگجویی قهار او را پرورش می داده و از طرف دیگر روح عارفانه و شاعرانه چنین پدری بر طبع لطیف و زنانه دخترک سوگلی اش بی تاثیر نبوده است. و اما همچنانکه در صفحات پیشین گفتيم از ميان آنهمه خواستگاران فراوان سرانجام ایلخاني مقتدر بختیاری به پاس همراهی و شجاعت ايل محمودصالح چهارلنگ با نشان کردن بی بی مریم خردسالش براي علی قلی خان، پسر محمدعلی خان چهارلنگ موافقت می نماید و اين هم يکی از تدابير حساب شده ایلخانی در طراحی ازدواجهای سیاسی برای تثبیت قدرت و موقعیتش در اداره حکومت بر قوم بختیاری بود. تدبیری که30 سال حکومتش بر بختیاری کاملا موفق و کارساز بود.

سردار مریم بختیاری و جنگ جهاني اول

مدت کوتاهی از کریسمس و آغاز سال 1914 میلادی گذشته است. از شهر زیبای «سارایوو» در بوسنی و هرزگوین فعلی خبر می رسد که وایهد اطریش «فرانسوا فردیناند» بدست افرادی ناشناس به هنگام عبور در یکی از خیابانها به قتل رسیده است و متعاقب آن غرش هولناک توپها آغاز خونین ترین جنگ تاریخ را تا آن روز نوید می دهند. در یک طرف این منازعه اطريش و آلمان قرار دارند و در سوی ديگر روسيه،انگلیس و فرانسه. با پیوستن امپراتوری عثمانی به آلمان و اتریش پیش از پیش بر شعله های فروزان آتش چنین جنگی افزوده می شود.
در میان ملتهای شمال آفریقا و غرب آسیا شادی و سروری وصف ناشدنی از شکست دوول استعمارگری چون روسیه، فرانسه و انگلیس به چشم می خورد. فرانسه که سالیان متمادی است شمال آفریقا را استثمار می نماید، روسیه که از دیر باز با تجاوزگری های مکررش شمال ایران را مورد تجاوز و اشغال خود قرار داده است و انگليس که آفتاب در مستعمرات وسيعش هرگز به غروب نمی رسد. حالا اين کشورهای اشغالگر و استعمارگر با ضربات خرد کننده ارتش آلمان تحت فرماندهی ویلهلم دوم قیصر شجاع آلمان روبرو شده اند.war1
در ایران، ایرانی که پیش از یک قرن است که از تجاوزگری هاي انگلیس و روس آرامش بخود ندیده است، شور و هیجان بزرگی دیده می شود تقریبا همه ملت ایران در نهان و آشکار با قوای آلمان و متحدین آن کشور احساس همراهی و همدلی می کنند. یکدهه از آغاز کشف نفت در منطقه مسجدسلیمان در قلب اراضی بختیاري در جنوب غرب ايران می گذرد. یکدهه از غارت ثروت ملي ایران توسط انگلیسیهای استعمارگر سپري می شود و حالا انرژی اصلی موتور محرکه ارتش انگلیس در منطقه بختیاری قرار دارد. از طرف دیگر برای حمایت از آلمانها و عثمانیها در این نبرد، ملت ایران با درنظرگرفتن دو فاکتور دین و نژاد و همچنين کارنامه سیاه روس و انگلیس نیازي به ارائه دلیل دیگري ندارد.

امپراتوری عثمانی بعنوان مرکز قدرتمند دنیای اسلام، طبيعي است که ملت ایران را در کنار خود داشته باشد.هر چند دولت ایران با اعلام بی طرفی خواهان کناره گيری از عواقب تلخ چنین منارعه ای شده باشد. از طرف دیگر آلمانها بدلیل اشتراک نژادی با ایرانیان و تعلق داشتن هردو ملت به نژاد آریایی و عدم داشتن سابقه استعمارگری و نيز ضديت آشکار با خوی استعمارگری دولتهای بزرگ اروپایی، افکار عمومی ملت ایران را با خود همراه داشتند
آلمانها با گسیل داشتن افسري شجاع، خلاق و توانمند چون ویلهلم واسموس به جنوب ايران که نیروی انتظامي قدرتمند انگلیسيها تحت عنوان پلیس جنوب در آنجا قدرت نمایی می کرد به رويارویي حساب شده با رقيب پرداختند.
قطع نفت از ایران به انگلستان بی شک شکست سنگین لندن را بدنبال داشت ولی ضعف دولت مرکزی و بی لیاقتی احمدشاه شاه جوان ایران و جدایی آشکار ملت ایران از حاکمان خود، اقدام به اين مهم بدست دولت را غیر ممکن می ساخت. از این رو واسموس این افسر کارکشته ساکسونی با حضور مستقیم خود در میان عشایر بختیاری، قشقایي و تنگستانی کوشید تا ساکنان جنوب ایران را به تحریک بر علیه انگلیسيها و اخراج آنها از ایران ترغیب نمايد.

war2هرچند مبارزات بزرگی از جانب همین مردم جنوب ایران بر علیه استعمارگران انگلیسی به وقوع پیوست ولی نقش بختياریها در اين مبارزات متاسفانه به دلیل غرض ورزیهای برخی مورخانی که این وقایع را ثبت کرده اند کمرنگ جلوه داده شده است. در حالی که نه رئیسعلی دلواری و نه ناصر دیوان و نه میرزاعلی کازرونی هیچ کدام به اندازه سردار مریم بختیاری شجاعت و رشادت از خود در اين نبردها نشان نداده اند تا که واجد شرایط دریافت نشان صلیب آهنین از قیصر آلمان باشند. ولی برخی مورخان به آرامی و سکوت تلخ و حساب شده از کنار رشادتهای یکی از شجاعترين زنان تاریخ ایران، سردار مریم بختیاری گذشته اند. در جنگ جهانی اول جامعه بختياری که به مدت بیش از هشتاد سال متوالی مستقیم و یا غیر مستقیم ضربات مهلکی را از استعمارگر پیر انگلیس دریافت داشته بود آشکارا به سوی آلمانها گرایش پیدا کرده بود. از سال1840 میلادی که انگلیسیها با توطئه حساب شده محمدتقی خان چهارلنگ، ایلخانی قدرتمند بختیاری را پس از قرار دادن در مقابل دودمان قاجاریه گرفتار و سرنگونی وی را رقم زده بودند تا دوران احداث جاده لینچ و دخالتهاي مستقیم بريتانیا در منطقه بختیاری و همچنین کشف نفت و غارت این ثروت که در سال 1907میلادی به وقوع پیوست، بختیاریها طعم تلخ خوی استعمارگری انگلیسیها را چشیده بودند. از این رو بختياریها بیش از هر دولت دیگری کینه و عداوت انگلیسیها را در دل داشتند.
ادامه دارد …


پیمایش به بالا