فرازهایی از کتاب: سردار مریم بختیاری
نویسنده: حسن دهقانی
تهیه کننده: علیرضا نبوی
بختیاریها که بخش میانی سلسله کوههای زاگرس را بمدت چند هزارسال متوالی در اختیار دارند مرکب از 9 ایل هستند شعبه چهارلنگ بختیاری مرکب از 5 باب است که هرکدام از این بابها را یک ایل می گویند: ایل (باب)ممیوند یا میوند / ایل محمودصالح یا مم صالح / ایل زلکی / ایل کیانرثی / ایل موگويي
شعبه هفت لنگ بختیاری نیز به چهار باب یا ایل تقسیم بندی میشود: ایل بابادی / ایل دورکی / ایل بهداروند / ايل دینارونی
از طرفي قوم بختیاری یکی از قديمی ترین و در عین حال اصیل ترین اقوام ايراني میباشد.
برخی از مورخان و نویسندگان به اشتباه بختیاریها را یک ایل معرفی گرده اند در حالیکه بنا بر تعريف ایل« ایل یک واحد سياسی اجتماعی است که از تعدادی طایفه تشکیل شده و معمولا وجود نیای مشترک بین چندین طایفه، توزیع متعادل مرتع و چراگاهها و ایجاد انسجام درونی در مقابل جوامع همسايه زمینه ساز این تشکل می گردد» ملاحظه ميشود که تعریف ایل، کاملا مشخصه های یک باب بختیاری را تداعي می کند در حالیکه همگان مي دانیم بختیاریها یک قوم کهن هستند که با دارا بودن زبان مستقل، تاریخ و فرهنگ مستقل و حوزه جغرافیایی گسترده و منسجم همه پارامترهای یک قوم را دارا هستند و از 9 ایل مستقل نیز تشکیل می شوند.
منطقه بختیاری,ابتدا تحت عنوان ايالت انشان و پارسوملش در دوران ایلامیان و هخامنشيان شناخته مي شد و کوروش کبیر از همین نقطه یعنی انشان یا ایذه کنونی برخاسته و سلسله هخامنشیان را تاسیس کرده است.
در قرون اولیه اسلامی ایالت جبال و «بلاد الانوار» (سرزمین لر) را تشکیل می داده است. از قرن چهارم به بعد بلاد الانوار به دو قسمت لر کوچک و لر بزرگ تقسیم گردید. در نهایت در اواخر قرن چهارم و پنجم ایالت جبال به ایالت عراق عجم نامگذاری گرديد. در دوران سلسله اتابکان لر نام «بختیاری» به لر بزرگ اطلاق می شود و در قرن دهم جغرافیای بختیاری به دو قسمت بختیاری و کهگیلویه تقسیم مي شود و در دوران صفویه نقش تاريخی بختیاریها در صحنه سیاسی ایران آغاز مي شود، نقشی که با گذشت بیش از5 قرن متوالی همچنان ادامه دارد. در دوران قاجاریه بخشهایی از سرزمین بختیاری تجزیه و به استانهای همجوار ملحق گردید. در سال 1285 تقسیم بندی جدیدی صورت گرفت و در زمان رضاشاه بیش از پیش حوزه جغرافیایی بختياریلرستان، خوزستان، اصفهان وکهگیلویه و بویراحمد ضمیمه گردید. در آثاری که از غار پیده در منطقه بختياری کشف گردیده است سکونت انسان در منطقه بختیاری بدوران نوسنگی باز می گردد امروزه جمعیت بختیاریها را نه میلیون نفر تخمین می زنند که در استانهای چهارمحال بختیاري,خوزستان,اصفهان,لرستان,تهران و سایر استانهای کشور پراکنده اند
بی بی مریم متولد می شود
سال 1292 قمری، نسیم صبگاهی بر مرغ زیبای چغاخور می وزد. صدای زنگوله های گوسفندانی که در میان هی هی چوپانان به سوی چراگاه های کوهستانی هدایت می شوند سکوت سپیده دمان را در هم می شکند.
در قلعه حسینقلی خان ایلخانی انبوهی از زنان «مال» پیرامون بی بی فاطمه همسر سوگلی خان بختیاري گرد هم آمده اند دو روز است که درد زایمان امان از بی بی فاطمه ربوده است و از قابله های متحیر ایل نیز کاری ساخته نیست
بالاخره صدای سلام و صلوات انبوه زنان بگوش می رسد و همزمان تفنگچیانی که در«(لامردون» در کنار حسینقلی خان نشسته اند با شلیک تفنگهایشان تولد نوزاد نو رسيده را گرامی می دارند. براستی کودکی که اینگونه تولدش را پاس می دارند چه جنسيتي دارد؟ پیره زنی که از چین و چروکهای صورتش گذر سالیان متمادی عمر هویداست با اجازه خان وارد لامردون مي شود و در گوش خان نجوایی را زمزمه می کند. آثار خوشحالی در چهره خان بختیاری هویدا ميشود. تفنگچیانی که خان را احاطه کرده اند در میان خود زمزمه می کننذ«خدا را شکر پسر است، پسر است»
لحظاتی بعد خان نوزاد نورسیده را طلب می کند همان پیره زن قنداق مخملینی را که نوزادي زیبا در آن پیچانده شده است به حضور خان می آورد. تماس محاسن زبر و خشن صورت خان با صورت نحیف نوزاد گریه او را بدنبال دارد. خان می گوید: نه….نه…. دخترم، بی بی مریم من گریه نکن
نه پسر نیست، دختر است… طرافیان خان مغموم و افسرده مي شوند.. یعنی دختر است؟ پس پسر نیست!؟
خان از تغییر حالت اطرافیانش به خشم می آيد
– دختر یا پسر امانت خدا هستند، فرقی ندارد. برخیزید مقدمات جشن و سرور را مهیا کنید.
نخستین اشعه های طلایی رنگ حورشيد که از فراز کوههای بختیاری نمايان می شوند تشمال ها بر دل دُهل هایشان می نوازند و با دمیدن در سورناها مقدمات سور و سات مهیا مي شود. رقص دستمال بازي بر شادی ایل دورکی می افزايد و ترکه های آبدار و نازک در دستان مردان، رقص چوب بازي را نوید می دهند.
+ + +
خان بختیاری شاد و خندان در حالیکه دانه های درشت تسبیحش را یکی یکی از لای دو انگشت نشانه و سبابه اش می گذراند زير لب ذکر می خواند. حسینقلی خان برای تولد پسرانش حتي اسفندیار خان و علي قلي خان که آنهمه به آنها عشق می ورزد هرگز چنین جشنی را تدارک نديده است. بی بی مریم از ميان 11 دختران محبوب ترین دخترش می شود خلق و خوی این دختر بیشتر به پسران شباهت داشت تا به دختران در عین حال ظرافت زنانه، پوست روشن وصدای نحيفش او را به صورت یکی از زیباترین دختران بختیاري درآورده، در حالیکه شجاعت جنگاوري و غیرتش از او خلق و رفتاری مردانه را به نمایش گذارد. زمان بتدریج می گذرد، حسینقلی خان از ایلاق به گرمسیر واز گرمسیر به ایلاق کوچ را سالی دو بار تکرار می کند.
پیش از تولد بی بی مریم حکم انتصاب حسینقلی خان به عنوان ناظم بختياری در سال 1862 میلادی بوي ابلاغ می شود علاقمندی خان بختیاری به این دخترش باعث می شود که وی با پدرش انس بگیرد. شجاعت و جنگاوری که بعدها از این دخترش شاهدیم شاید به دلیل همين وابستگي به پدرش بوده باشد. به هر حال در حالیکه هر روز حسینقلی خان فرماندهی جنگجویانش را برای سرکوب مخالفانش طی دوران رشد و بلوغ این دختر بر عهده دارد
بتدریج شخصیت وی شکل می گيرد. از همان بدو تولد بی بي مریم خواستگاران فراوانی که همگی از میزان علاقمندی حسینقلي خان ایلخانی به اين دخترش آگاهی دارند سر و کله اشان پیدا می شود. فلان خان بختیاری برای گسترش حوزه نفوذ و حاکمیتش بر طایفه خود و طوایف پیرامونيش، شال و کلاه می کند و به خاستگاری بیبی مریم دخترک سوگلی حسینقلی خان می آید.
آیا بی بی مریم اینجا باید وجهه المصالحه فلان خان با ایلخانی مقتدر بختیاری بشود؟
مگر می شود عزیزترین و نزدیکترین دختر حسينقلی خان را با آن هوش و ذکاوتی که از ایلخانی سراغ داريم به این راحتی به عقد فلان خان زاده نالایق درآورد تا که از اين رهگذر فلان جاه طلب با نزدیکتر کردن خودش به ايلخانی به قدرت و ثروتی افسانه ای دست یابد؟
ادامه دارد …