ماجرای لغو قرارداد انگلیسی ها در زمان پادشاهی رضاشاه از دید سون هدین این چنین نقل شده است: «دنباله ماجرا که کار آن به سازمان ملل نیز رسید بر همه کس آشکار است. کار به جنگ نکشید و شاه هم لازم نشد زندگیش را فدا کند. در پشت میز مذاکره قراردادی امضا شد که موارد اصلی اختلاف را حل و فصل کرد. ایران موارد زیر را به طرف خود قبولاند که به جای شرکت در یک سود خالص در آینده یک مبلغ مقطوع و اضافه به آن سهمی از سود خالص با تعیین حداقلی دریافت دارد و دیگر اینکه مناطق شامل امتیاز تقلیل یابد. در عوض ایران آمادگی خود را اعلام کرد که امتیاز را تا 60 سال تمدید کند و از نظر اداره اموری روی هم رفته دست انگلیسی ها را باز بگذارد.
در بهار 1933 ( 1312 ه . ش.) تصمیم خود را دایر بر بازدید از منابع نفت خیز عملی کردم. می دانستم که در آنجا مهمان مطلوبی نخواهم بود. اما مدیر کل شرکت آقای جکس که در تهران در زمره آشنایان نزدیک من محسوب می شد توصیه هائی را که برای این مسافرت لازم بود به من داد. بدون این توصیه اصولاً ورود به عرصه شرکت نفت غیر ممکن بود. جاده ها همه متعلق به شرکت بود و در غیر این جاده ها امکان پیشروی وجود نداشت. از رودخانه ها فقط با وسایل شرکت می شد عبور کرد. سرانجام نرده های آهنین، این مقدس ترین مکان یعنی مسجد سلیمان را از دنیای خارج جدا میساخت. حال هر گاه از همه موانع از برکت گفتن اوراد خاص میگذشتی و تا قلب منابع نفت پیش می رفتی، خود را در محیط عجیبی میدیدی. در ته دره تنگی که اطراف آن را کوههایی با قله هائی به شکل خاص فرا گرفته بود ایستاده بودی. در هیچ کجا اثری از گیاه و روئیدنی دیده نمی شد، تا چشم کار می کرد تخته سنگ هائی برهنه و قهوه ای رنگ بود. به نظر می آمد آنجا نقطه ای از سطح زمین باشد از چشم خدا افتاده که رو به کار سکونت مردمان نمی آید. با وجود این، دست توانای انسان به سحر و جادو برج های حفاری، ماشین های مدرن، خانه های مطلوب و باغچه هایی با گلهای رنگارنگ در این بیابان بی آب و علف ایجاد کرده بود. هر چیز را با مصالحی دست اول و سلیقه ای هنرمندانه ساخته بودند و آن با ملاحظه و دقت نگاه داری و حراست می کردند، این تأثیری بود که در نگاه اول در بیننده بجای می ماند. اما تأثیری که به علت وجود یک حس غریزی در آدمی می ماند از آن نیز قویتر بود و آن اینکه در زیر این عقیم و سترون یک نیروی طبیعی پر مهابتی دست اندر کار است که این مقادیر عظیم نفت را ایجاد کرده و دائماً تحت چنان فشاری نگاه داشته که روز و شب به صورت خود کار بالا می آید و در لوله ها جاری می شود که دست بشر تعبیه کرده است. این واقعاً معجزه ای از صنعت و مدیریت بود که استعداد سازماندهی و قدرت مالی انگلیسی برای لگام زدن به این نیروی طبیعی و بهره برداری از آن در یکی از دور افتاده ترین و بی حاصل ترین مناطق جهان از خود به منشأ ظهور رسانده بود.»
سون هدین در آخرین سفرش به ایران وقتی که از مسجد سلیمان دیدار کرد چنین احساسات و عواطفی را از رشد و توسعه مسجد سلیمان بروز داد: «ولی مسجد سلیمان فقط در قلبی بود که رگه های نفت به آن منتهی می شد. در اطراف این قلب و این مرکز، انگلیسی ها در کلیه منطقه امتیاز جایگاهی که استخراج انجام می گرفت، خانه و کاشانه ساخته بودند. خطوط تلگراف و تلفن متعلق به خود را کشیده بودند، ایستگاه رادیو و فرودگاه های خاص را تعبیه کرده بودند و هواپیما های خودشان را خودشان سرویس می کردند. خانه هایی راحت و مقرون به آسایش برای کارکنان خود ساخته بودند. وسایل بازی گلف و پولو را تهیه دیده بودند. اضافه بر آنها مسافرخانه ها، بیمارستان ها، مدارس و کلیه تأسیسات دیگری را که مورد نیاز اروپایی های متعین است همه را در دسترس قرار داده بودند. آنچه در اینجا رشد می کرد، با تحول جهش مانندش در قیاس با حول و حوش ایرانی خود که در فقر و مسکنت باقی مانده بود و با آن تضاد چشمگیری داشت، بی شک در حکم دولتی بود داخل دولت دیگر. هنگامی که شاه چندی پیش به این منطقه سرکشی می کرد، حتماً این اوضاع و احوال از نظرش پنهان نماند و بخوبی می شد عواطف و احساساتی را پیش چشم مجسم کرد، که هنگام مقایسه، بر شاه مستولی شده است. شک و تردیدی هم نمی توان داشت که ایرانیان هرگز نیروی این را نداشتند که با اتکا به قوه و قدرت خود، حتی با کمک گرفتن از خارجی ها، چنین تأسیساتی بر پا دارند. انگلیسی ها با کشف این منابع نفتی که با خطر جویی های بسیار و ضرر و زیان هنگفت در بدو امر توأم بود، نه تنها به کشور خود بلکه به ایران هم خدمتی انجام داده که به اندازه کافی مورد تمجید قرار نگرفته است.»
نویسنده کتاب «کویرهای ایران» پس از ملاقات با یک عضو بلند پایه وزارت خارجه، آمار رشد و توسعه بعضی از محصولات را چنین گزارش داد: «بر طبق آمار و ارقام اقتصادی که پس از بازگشت از مناطق نفتی به من ارائه داد، در آن هنگام محصولات کشاورزی 160، قالیبافی 20 و سایر صنایع دستی و حرفه ای 30 میلیون تومان برای ایران عواید داشته است. در عوض درآمد ایران از شرکت نفت پس از قرارداد جدید و بر مبنای جدید، به طور متوسط سالانه جمعاً از بابت حق الامتیاز، مالیات و مخارج شرکت 35 میلیون تومان بوده است. اگر این ارقام صحیح باشد به این معنی است که از مجموع دویست و چهل و پنج میلیون تومان، یک هفتم آن را از راه شرکت نفت تأمین می شد. پس می توان گفت باران سرشاری از طلا مستمراً بر ایران می باریده و بدون آن شاه هرگز نمی توانسته است راه آهن و کارخانه هایش را تأسیس کند. اما هر چند شرکت نفت انگلیس و ایران این تصور را بر می انگیخت که سرمشق است و به نحوی نمونه کار می کند و بالاترین سودها را می دهد، باز این پرسش همچنان باقی می ماند که آیا در آینده این غرور ملی ایرانیان همگام و هم عنان خواهد بود که یک شرکت غول آسا که منحصراً به دست خارجیان اداره می شود و سرمایه آن تقریباً منحصراً خارجی است، با این امتیاز در سرزمین و خاک ایران به کارخود ادامه دهد.
امتیاز شرکت نفت انگلیس و ایران فقط به جنوب ایران محدود بود اما آن طور که در جایی دیگر یادآور شدم در شمال ایران نیز تصور می شد که منابع نفت مهمی وجود داشته باشد. این منابع در گذشته موضوع مذاکره بین روسیه و ایران بوده ولی هرگز کار به استخراج عملی نینجامیده است. چون این منابع به سبب وجود کویر نمک در میان مملکت از دریای آزاد جدا می شود امتیاز گیرندگان که نمی توانستند ترانزیت از روسیه را مبنای محاسبات خود قرار دهند می بایستی با صرف مبالغی هنگفت لوله ای بسازند که لوله های مسجد سلیمان ـ آبادان در برابر آن به یک اسباب بازی شباهت پیدا می کند. اگر قرار می شد چنین نفتی تا بنادر خلیج فارس برسد مخارج گزافی از بابت حمل و نقل بر قیمت اصلی آن افزوده می شد. با وجود این، در سال 1934 میلادی امریکایی ها به آن اظهار علاقه و یکی از دیپلمات های امریکایی که از پیش با من آشنائی داشت به نمایندگی از طرف یک کنسرسیوم بزرگ امریکایی به تهران آمد تا درباره کسب امتیاز وارد مذاکره شود. اما این مذاکرات بجایی نرسید. از آن پس روسیه تنها خواستار نفت شمالی باقی ماند و این امر مسلم و غیرقابل اجتناب است که نفت باعث ازدیاد علاقه روسیه به ایران خواهد بود.»
……………………………………………………………………………….
تهیه کننده: مجید یوسفی
منبع: «کویرهای ایران» سون هدین (Sven hedin)، ترجمه پرویز رجبی، چاپ دوم، سال ۱۳۸۱، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی