آخر همین هفته یعنی روز شنبه 19 ماه جون 2010 ، روزی است که بالاخره پرنسس ویکتوریا ( kronprinsessan Victoria) ولیعهد 32 ساله سوئد، با یک مرد سوئدی معمولی بنام دانیل وست لینگ (Daniel Westling) که 37 سال دارد ازدواج میکند.
دانیل چند سال پیش معلم ژیمناستیک ویکتوریا بوده که از سالن ورزش با هم آشنا میشوند و سپس کار بالا میگیرد و چنانکه افتد و دانی، عاشق هم شدند و فوریه گذشته رسما نامزدی شان در حضور شاه و ملکه انجام شد.
اینکه یک آدم معمولی با شاهزاده ای ازدواج کند و لقب پرنس بگیرد و بشود شریک زندگی بالاترین مقام یک کشور البته که خیلی کیف دارد! بخصوص که مهریه و شیربهایی و فلان مقدار سکه آزادی هم در کار نیست و فک و فامیل مجبور نیستند بابت کادوی عروسی آنهمه چشم و همچشمی داشته باشند.
اما گرفتن عنوان پرنس همچی هم که خیال میکنید کار ساده ای نیست و تا بیایی مثل کلاغه راه رفتن کبک را یاد بگیری راه رفتن خودت را از یاد برده ای. دربار سوئد برای دانیل یکسال ونیم دوره آموزشی فشرده گذاشته تا با آداب پرنس شدن آشنا شود! لابد از مثل آدمیزاد سرفه و عطسه کردن گرفته تا آرام از پله های کاخ بالا و پائین رفتن، لباس پوشیدن، دو کلام حرف حساب زدن، دست هر میهمان چلغوزی از فلان کشور را با دستکش سفید فشردن و جلو خبرنگاران لبخند زدن و الی آخر.
ولی بعد از همه این بساط ها تازه طرف نه پستی دارد و نه زورش به کسی میرسد! خوب وقتی در سوئد مقام پادشاه مقامی تشریفاتی است و هیچ قدرت سیاسی در بر ندارد، دیگه شریک زندگی شاه یا ملکه بودند توی این کشور تکلیفش معلوم است. عشق و عاشقی بجای خودش اما اصلا دانیل وست لینگ فکر کرده که رویهمرفته صرف میکند آدم پرنس بشود یا نه!؟
بدنبال همین دوره های آموزشی، تازه شاه داماد بایستی شرکت تجاری اش را هم رها کند و دکان را تخته. چرا که ازین ببعد کارش میشود قدم به قدم دنبال عیال مربوطه – ملکه آینده سوئد- راه رفتن و بطور تمام وقت شغل «پرنس» را داشتن و اسم زنش را «با حفظ عنوان» بردن و برای هرکاری نظر ویکتوریا را پرسیدن. بعبارتی خودمانی طرف میشود زن ذلیل تمام عیار!
بهرصورت روز شنبه عروسی شاهانه در استکهلم برقرار است و میهمانان از اقصی نقاط جهان به سوئد می آیند. دانیل وست لینگ از همین حالا باید نوع و فرم فشردن دست هرعرب و عجمی را جلو آئینه تمرین کند و نرمه لبخندی بزند چرا که این اولین تجربه بین المللی پرنس بودن اوست.
نسل جدید شاهزاده ها در اسکاندیناوی زیاد پایبند این نیستند که شریک زندگی شان باید حتما فلان السلطنه باشد یا بهمان الدوله. قبل از این هم ازدواج با آدمهای معمولی در خانواده های سلطنتی نروژ و دانمارک پیش آمده است. شاید هم پر بیجا نباشد این رسمی را که شاهزاده های اسکاندیناوی بنا گذاشته اند. وقتی دنیا آنقدر خر تو خر شده که هر ننه قمری خودش را پرزیدنت و صدراعظم و امثالهم میداند، همان بهتر که رویالیسم برود پی کارش.
محمد حسین زاده