شعری از : احد چگینی
هزاران سال است
كه تنهاييام را
براي سنگها مينويسم
در “سنگ نبشتهها”
و چشمهاي مردان قبیلهام را
در چشمههاي خودروي اين كوه مينوشم
در “گرداؤ بردینه”
چرا ؟
چرا فرياد شبانان اين كوه را هيچ پيغمبري به آسمان نميبرد؟
مگر مردان اين كوه چه كم از موسي و شعيب دارند؟
چرا “زاگرس” را “حرا” ننامم؟
وقتي كه “باباطاهر” به اوج آسمان عروج ميكند؟