از «قوم مداری» آنها تا «قومگرایی» ما

قوم مداری فارسی اکنون تا جایی پیش رفته است که مردم را به این باور سوق می دهد اگر زبانها و لهجه ها همه در فارسی تهرانی محو نشوند احتمالا ایران محو خواهد شد!

در علوم اجتماعی واژه «قوم مداری» را به عنوان برگردان پارسی ethnocentrism بکار می برند که خود مرکب از سه تکواژ ethno (به معنی قوم و مردم)، centre (به معنای مرکز) و ism می باشد، به نظر می رسد «قوم مداری» ترجمه دقیق و روانی از آن واژه انگلیسی باشد.

قوم مداری فرایندی است که طی آن فردی زبان، رفتارها و پندارهای خویش را که بدون تردید شایسته فرهنگ و جامعه خودش است، معیار حق و باطل فرض کند و از دریچه آن درباره زبان، رفتار، لباس، آداب و رسوم و.. مردم دیگر قضاوت کند.

بسیاری از صفتهایی که ما نثار مردم خارج از فرهنگ خودمان می کنیم از «عقب مانده»، «بی فرهنگ» و «کافر» گرفته تا «زشت»، «بدبو»، «غیر منطقی»، «بی احساس» و.. معمولا ریشه در «قوم مداری» ناخودآگاه ما دارد.

آشکارترین نمود قوم مداری به مساله زبان بر می گردد، انسان ها معمولا زبان و گویش و لهجه خویش را ملاک درستی، زیبایی و انسانی بودن می گرفته اند و به همین خاطر یونانیان به متکلمان غیر زبان خودشان «بربر» و اعراب به دیگران «عجم» می گفته اند.

این قوم مداری فقط مختص اقوام برتر و موفق نیست، بلکه شامل تمام انسانها از هر فرهنگ و زبانی می شود، منتها اقوامی که از نظر اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در موقعیت ضعف قرار می گیرند دچار پدیده دیگری به نام بیگانه گرایی (exocentrism) می شوند که به جای قومگرایی خود را بروز می دهد و بعدا درباره آن مطلب مستقلی خواهم نوشت.

در جامعه خودمان نیز با توجه به تراکم شدید ارتباطات پدیده قوم مداری به صورت روزمره قابل رصد است. تا زمانی که این قوم مداری به افراد فرهنگهای مختلف بر می گردد جای اعتراض چندانی نخواهد بود، اما زمانی که «قوم مداری» اساس تصمیم گیری های فرهنگی یک کشور را دربربگیرد جریانهای قومگرا باید سر برآرند و بکوشند منطق و عدالت و دموکراسی را به سیستم بازگردانند.

در ایران معاصر قوم مداری دولتی گاهی در قالب لهجه خواندن زبانهای غیر از زبان رسمی و معیار بروز یافته است، بدون اینکه تحقیق جامعی درباره زبانها و گویشهای مختلف با توجه به معیارهای جهانی و علمی زبان شناختی صورت گرفته باشد، حکم به لهجه بودن یا گویش بودن زبانهای غیر از زبان و لهجه پایتخت شده است، جالب است که در کتابهای «فرهنگ جغرافیایی روستاهای ایران» -که توسط ارتش و در زمان پهلوی تهیه شده اما هنوز تجدید چاپ می شود- حتی به گویش روستاهای ترک زبان ایران اصطلاح عجیب الخلقه فارسی ترکی (!) و فارسی بگویش ترکی (!) اطلاق شده است، چه برسد به کردی و لری و گیلکی و.. که خویشاوند فارسی هم هستند!

ابراهیم خدایی

مقاله بطور کامل در وبلاگ:  لرستان ما

پیمایش به بالا