سده مصادف با پایان یافتن چله بزرگ (10 بهمن) است كه سردترین روزهای سال بشمار میرود. عوام معتقد بودند كه پس از اتمام چله بزرگ، كمر سرما شكسته، زمین باز نفس میكشد. كشاورزان كه در ایران باستان بخش عمده مردم را تشكیل میدادند و در مدت سرمای زمستان به ناچار دست از كار می كشیدند، سده را نویدی برای سپری شدن موسم سرما، آمدن فصل بهار و فرا رسیدن موسم كار میداشتند. آنها چون بیكاری و بیهدفی را كردار اهریمن میدانستند، معتقد بودند كه سرما و برودت باب طبع اهریمن است و خموشی و خمودگی به همراه دارد. لذا در روز سده همگان در بیرون از روستاها و یا در دشت و صحرا جمع شده و به هنگام غروب، آتشهای بزرگ میافروختند و معتقد بودند كه آتش این جلوگاه فروغ اهورایی، پسمانده سرما را نابود میكند. فلسفه جشنهای باستانی ایران بنظرعده ای جای تأمل بسیار دارد چرا که جشن در فرهنگ ایران آغاز زمان است. آغاز موسم كار، نه چون جاهای دیگر پایان آن. این جشنها برای مردم سرچشمه انرژی، كار، عمل و آفرینندگی بوده است. برای انسان ایرانی پیوسته كار و عمل جشنساز بوده است