یخچالهای طبیعی دنیا

یخچالهای طبیعی دنیا سرجایشان می مانند، چرخ و فلک هم دارد کارش را مثل این بیست میلیون سال گذشته انجام میدهد و آب از آب تکان نخواهد خورد. شما هرچی میخواین بگین اما من به بقای طبیعی این دنیا خوشبینم و به فرضیه ها و نظرات دانشمندان بدگمان!

این آقایان- نمیدانم خانمی هم بینشان هست یا نه- اصلا خوش دارند که هرازگاهی توی دل مردم دنیا را خالی کنند و یک بامبولی دربیاورند تا نگذارند آدم شب که شد، آسوده کپه مرگش را بگذارد. تلویزیون ها هم که خدا گذاشته شان برای یک کلاغ چهل کلاغ کردن. یکروز خبرپراکنی میکنند که بله نسل ماهی تا چند سال دیگر نابود و دریاها از ماهی خالی میشود. روز دیگر چوو می اندازند که نفت دنیا دارد تمام میشود و درشکه اسبی وسیله نقلیه نسل آینده است! این اواخر هم اول رفتند سراغ آب و هوای دنیا و کوه اورست که آی کوههای یخ دارند آب میشود و بعدش هم بند کردند به آنفلانزای خوکی.

چهل سال گذشت، کسی ندید و نشنید که ماهی قحط بشود یا ماهیگیری تغییر شغل داده باشد. نفت علیه السلام هم که همچنان عین چشمه آب حیات از زمین میجوشد و تولیدش زیاد شده که کم نشده. میدانهای نفتی جدید یکی بعد از دیگری کشف میشود و آدم میماند حیران که دم خروس را باور کند یا قسم حضرت عباس را.

بعدش، گمانم اواسط همین سال گذشته مسیحی بود که آنفلانزای خوکی را علم کردند و هوار هوار که سیصد میلیون انسان همی یکی دو سال آینده دربست میرود سینه گورستان! جوری مردم دنیا را دستپاچه کردند که انگار دیگه اونقدر زمانی به دمیدن صور اسرافیل نمانده باشد! چه صف هایی برای زدن واکسن که راه نیفتاد و چه قشقرقی توی دنیا بابت ترس از مرگ ناگهانی پیش نیامد. کسی توی اتوبوس عطسه ای میکرد همه از دور و برش در میرفتند!

اما جریان آنفلانزای خوکی که ریش ش در آمد و عارف و عامی باخبر شد که گویا هو و جنجال مرگ و میر عمومی بر اثر آنفلانزای خوکی، کاسه زیر نیم کاسه شرکتهای داروسازی بوده و آش به آن شوری که می گویند نبوده و نیست، یکمرتبه تلویزیونها هم خفه خون گرفتند و شد کی بود کی بود من نبودم!

منتها این جریان آب شدن يخ‌هاي كوه اورست دیگه نور علی نور است. گویا آب شدن یخچالها را برای اولین بار یک کوهنورد دیده و یواش یواش بازتابی پیدا کرد که آنسرش ناپیدا.

«دانشمندان مي‌گويند گرم شدن آب و هواي جهان باعث شده است تا صدها يخچال طبيعي هيماليا، از پاكستان تا بوتان، شروع به آب شدن كنند كه بعضي از آنها درياچه‌هايي به وجود مي‌آورند كه خطر از بين بردن موانع طبيعي كوهستان را دارند و ممكن است دره‌ها را با سيل مواجه سازند.»

خوب پس اگر اینطور است چرا کنفرانس جهانی ماه گذشته در کپنهاک (دانمارک) که دو سال برای برگزاری آن تدارک دیده بودند هیچ بیرق خطری را بالا نبرد؟ آنهمه آدم کله گنده که از اینسر و آنسر دنیا و چه میدانم چین و ماچین آمده بودند به کنفرانس و علی القاعده همه هم با مشاور و مباشر و آخرین اطلاعات بر سر میز مذاکرات نشسته بودند. پس اگر اوضاع به آن خرابی است که میگویند، چرا هیچ تصمیم عاجلی برای نجات یخچالهای طبیعی و در نهایت دنیا نگرفتند؟ اعلامیۀ پایانی کنفرانس هم هیچ الزام سیاسی را برای شرکت کنندگان در ارتباط با کاهش میزان تولید گازهای گلخانه ای در بر نداشت و هر کس سوار هواپیمای شخصی اش شد و برگشت سر کار و کاسبی اش؟ نه خان اوید نه خان رهد!

بیائید سر جدتان اینهمه ما را نترسانید! کیست که نداند گازهای گلخانه ای و آلودگی های صنعتی و چه و چه باعث لطماتی بس سنگین بر آب و هوای کره زمین میشود و فکر و چاره برای جلوگیری یا حداقل کاهش خرابیها هم واجب است و هم حیاتی. اما اینکه هردم بامبولی بیائید و بقول آل احمد خزعبلات بگوئید و توی بوق رادیو تلویزیونها بدمید که وامصیبتا دنیا کارش تمام است، شرط مردانگی نیست!

خب بازهم میپرسیم اگر آش به آن شوری است که شما میگوئید پس چرا در کنفرانسی که دنیا به آن چشم امید بسته بود حتی یک قدم هم بابت کم کردن گازهای گلخانه ای در کشورهایتان برنداشتید؟

شما اگر بیل زنید اول یک بیل به فلان جای خودتان بزنید!

محمد حسین زاده





پیمایش به بالا