امروز سیزدهم دیماه 1388 برابر با سوم ژانویه 2010 سالروز درگذشت نیما یوشیج است.
علي اسفندياري، مردي كه بعدها به «نيما يوشيج» معروف شد، در بيستويكم آبانماه سال 1276 مصادف با 11 نوامبر 1897 در يكي از کوهپایه های البرز در منطقهاي به نام يوش، از توابع نور مازندران ديده به جهان گشود. نیما 62 سال زندگی کرد و امروز پنجاهمین سال در گذشت اوست.
نیما که پدر «شعر نو» در ایران است، با سنت شکنی در شعر و قالبهای جدید که به شعر داد، افقی نو را بر سرآیندگان و شاعران زمان ما گشود و زبان شعر را بکلی دگرگون نمود. کاری که پیش از او کسی نکرده بود. درواقع با تولد شعر نیمایی که به قافیه پایبند نبود ، فضاها و مضاميني كه تا كنون استفاده نميشد، به دنياي ادبيات وارد شد. در حقیقت نوع نگاه نیما یوشیج به شعر و شاعری بر تمامی این فضا تاثیر گذاشت چرا که همه آن واژه ها و کلماتی که تا پیش از نیما در زبان شعر مجاز نبودند به شعر راه یافتند.
نيما بر «وزن» شعر بسيار تأكيد داشت. او وزن را پوششي مناسب براي مفهومات و احساسات شاعر مي دانست.
یادش گرامی باد
—————————-
مي تراود مهتاب
مي درخشد شبتاب
نيست يك دم شكند خواب به چشم كس وليك
غم اين خفته چند
خواب در چشم ترم مي شكند
نگران با من استاده سحر
صبح مي خواهد از من
كز مبارك دم او آورم اين قوم به جان باخته را بلكه خبر
در جگر خاری ليكن
از ره اين سفرم مي شكند
نازك آراي تن ساق گلي
كه به جانش كشتم
و به جان دادمش آب
اي دريغا به برم مي شكند
دستها می سايم
تا دري بگشايم
بر عبث مي پايم
كه به در كس آيد
در و ديوار به هم ريخته شان
بر سرم مي شكند
* * *
مي تراود مهتاب
مي درخشد شبتاب
مانده پاي آبله از راه دراز
بر دم دهكده مردي تنها
كوله بارش بر دوش
دست او بر در، مي گويد با خود:
غم اين خفته چند
خواب در چشم ترم ميشكند