از کریمخان زند تا به امروز

karimkhan

در تاریخ معاصر ایران از كریم خان زند تا به امروز ملت لر همواره قربانی بوده است.

تنها فردی كه در تاریخ ایران به پادشاهی رسید و هیچ گاه حاضر نشد خود را شاه بنامد بلكه خود را وكیل مردم می دانست، كریم خان زند بود. اگر چه لرها در تاریخ خود حداقل ده قرن متوالی از قرن 3 تا 13 هجری در مناطق خود حكومتی مستقل تحت عنوان اتابكان لر و والیان لرستان داشته اند، با این وجود لرها همیشه مورد اجحاف قرار گرفته اند.

با اینکه لرها در قالب نیروی متحد بویراحمدی ـ بختیاری به رهبری سردار اسعد بختیاری پس از فتح اصفهان و سپس تهران از پایه گذاران انقلاب مشروطیت بوده اند ولی تا به امروز ملت لر به حقوق حقه خویش دست نیافته است. در مجموع عدم دستیابی این ملت به حقوق خویش را می توان در دلایل عدیده فرهنگی ـ سیاسی ـ اقتصادی و اجتماعی دانست و آنها رابه ریشه های درونی و بیرونی تقسیم كرد.

ساختار ایلی و عشایری ، ساده زیستی و قانع بودن مردم لر:

بطور سنتی ساختار ایل و هرم قدرت آن بدین گونه بوده است كه همواره خوانین در بالاترین قسمت آن قرار داشته اند و در بنیان اجتماعی لرها، خان و نظرخان، فصل الخطاب تمامی رعایا بوده است.

موضع و رویكرد سیاسی خان چه در درون ایل و چه در برون آن در تعامل با سایر ایلات و عشایر، نمودار سیاسی و سرنوشت رعایای تحت امر خویش را معین می كرده است. هر گاه منافع خان و حكومت های مركزی در تقابل هم قرار می گرفته خان با استفاده از نیروی عظیم ایل خویش حكومت را به چالش می كشانده، حكومت های مركزی هم یا با دادن امتیازات كوچك به خوانین با آنان كنار می آمدند یا با توطئه و دسیسه چینی علیه خانی كه به دنبال حقوق و منافع خود و ایل تحت رهبریش داشته آنان را سركوب و سر به نیست می كرده اند، و البته پر واضح است به لحاظ شخصیت كاریزماتیك خان در ساختار ایلی و عشایری و حرف شنوی رعایا از او در اكثر مواقع خوانین از صداقت و وفاداری مردم خود سوء استفاده می كرده اند.

عدم وجود حركتهای سیاسی و فرهنگی به عنوان هویتی مستقل از فرهنگ غالب فارس :

در تاریخ لر هیچ گاه حركت سیاسی بنیادین و مستمری جدا از جنگ های مقطعی كه اكثراً سركوب و یا به انحراف كشیده می شده وجود نداشته است. مضاف بر آن نخبگان لر همیشه توسط احزاب ایران جذب می شده اند، که متاسفانه این امر تا به امروز نیز ادامه دارد، نتیجه فقدان تشکیلات مستقل این بوده كه همیشه فعالین مورد بحث از خاستگاه، ملت، هویت و زادگاه خویش غافل مانده اند.

فقر و وضعیت بد معیشتی :

با آنکه سرزمین محل سکونت لرها 90% ثروت ایران را در خود جای داده است ( منابع طبیعی، معادن، میدانهای نفتی و … ) اما متاسفانه لرها دائما با مشكلات اقتصادی و فقر بسر برده اند؛ بااینكه امروزه تعریف فقر نسبت به رژیم پهلوی فرق كرده و استانداردهای زندگی تغییر کرده است با این همه هنوز هم لرها در زیر خط فقر بسر می بردند و در زندگی آنان تغییری قابل توجه ایجاد نشده است. برخی از نشانه ها و نتایج فقر مزمن در بین لرها به شرح ذیل می باشد:

الف) در مناطق لرنشین كمتر كارخانه ای وجود دارد و بعضی از كارخانه های كوچك هم كه وجود دارند تعطیل و یا در آستانه ی می باشد به عنوان مثال كارخانه های ، قند نورآباد ممسنی ، یخچال سازی لرستان ، كارخانه قند یاسوج و … كاملاً تعطیل شده است و فقط چند كارگر به عنوان نگهبان در آنها به سر می برند؛ در تمامی مناطق لر نشین فقر مشهود است.

مناطق لر نشین از داشتن صنایع مادر و اشتغال زا كاملاً محروم هستند.

ب) به علت عدم اشتغال و وجود صنایع مادر و كارخانجات فعال، عده ای از مردم لر جذب قوای مسلح می شوند كه عمدتاً در بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای انتظامی ( پلیس ) مشغول می گردند، تقریباً 60 درصد از قوای نظامی ایران لر می باشند كه اغلب این افراد برای فرار از بیكاری ، نظامی شده اند.

عامل مذهب :

تقریباً اكثر مردم لر دارای مذهب شیعه می باشند و فقط تعداد كمی كمتر از یك درصد دارای مذاهب علی الهی یا بهایی و … می باشند؛ همواره حكومت های مركزی از صفویه بدین سو از این خصیصه مردم لر سوء استفاده كرده اند، که می توان از آن به عنوان فریب مذهبی یاد كرد.

استعمارگران و سودجویان نیز از عامل مذهب نهایت سوء استفاده را ازاین مردم برده اند، به عنوان مثال در سال 1332 ( 1953 میلادی ) در استان كهگیلویه و بویراحمد یك امام زمان دروغین پیدا شد یا اینكه طرح ترور خسروخان بویراحمدی با همراهی عده ای از روحانیون متظاهر ، رنگ و بوی مذهبی به خود گرفت.

و یا شعار معروفی كه در جریان نهضت ملی دكتر مصدق علیه طرح ملی شدن صنعت نفت در بعضی از مناطق لر سر داده می شد:

كسی كه مهر علی  به دل س ِ – نفت ملی سی چنه س ِ (كسی كه مهر علی  را در دل دارد پس نفت ملی به چه كارش می آید.)

عدم برگزاری مناسبت های ملت لر:

دانشوران و فعالین سیاسی و نخبگان لر هیچگاه اقدام به برگزاری و گرامیداشت مناسبت های تاریخی و تجلیل از مفاخر و مشاهیر ملت خویش نكرده اند بزرگداشت علیمردان خان بختیاری ـ داراب افسر بختیاری ـ سردار اسعد بختیاری ـ رئیس علی دلواری ـ بابا طاهر ـ خسروخان بویراحمدی ـ كی لهراسب بویراحمدی ، پیشگامان انقلاب مشروطیت، مردان خان لرستانی، شیخعلی خان لرستانی، مبارزات لرستان ، مبارزات لرهای جنوب و ….

البته در داخل كشور انجام چنین كاری به علت مشکلات عدیده تقریبا غیر ممكن می نماید ولی در خارج از كشور و رسانه های گروهی بیرون از كشور انتظار می رود كه اندیشمندان لر، در این زمینه تلاش نمایند .

هر چند که ، در عرصه موسیقی و ادبیات لری، هنرمندان و شعرایی چون زنده یاد داراب افسر بختیاری، علی حافظی، فرج علیپور، رضا سقایی، ایرج رحمانپور، علی اکبر شكارچی، حشمت شفیعیان، اردشیر صالح پور، هاشمی دهكردی، ملک محمد مسعودی، بهمن علاءالدین ( مسعود بختیاری)، كوروش اسدپور، احمد انصاری فهلیانی و… تلاش هایی در خور توجه ای نموده اند و آثار بسیار ارزشمندی خلق كرده اند؛ با این وجود بسیاری از هنرمندان و ادیبان لر و همین عزیزان در تولید و چاپ آثار خود از یک طرف با نظارت های ممیزی و نگرشهای تنگ و مأیوس كننده وزارت ارشاد و ادارات كل وزارت مزبور مستقر در استانهای لرنشین مواجه هستند و از طرف دیگر همیشه در فشار مالی فراوان بسر می برند.

گسستگی ملی:

بنا به پیشنهاد انگلیس و به دنبال ایجاد ائتلاف قوی در جهت حفظ بقای رژیم پهلوی و كاهش فشار بختیاری ها به حكومت مركزی و جدا سازی بختیاری از ائتلاف مثلث قشقایی ، بویراحمدی و بختیاری ، طبق عهدنامه چم اسپید، ازدواج بانو ثریا بختیاری با محمدرضا شاه صورت گرفت. ( یکی از هزاران نمونه ی از این دست)

بنابر این با تطمیع و ترغیب مالی برخی سران بختیاری آنان را از یك نیروی مبارز ، هویت خواه و پیشرو به یك نیروی بازدارنده تنزل دادند، و با توسعه و ترویج سیاستهای فرهنگی از پیش برنامه ریزی شده بویژه در مناطق نفت خیز سعی در گسستگی و همبستگی ملی آنها با سایر اقوام کردند، كه نهایتا غروری بی هدف به یادگار از دوران عزت و همبستگی ملی در آنها باقی ماند. اما این غرور كاذب باعث گردیده كه بعضی از بختیاری ها خود را تافته جدا بافته از لر بدانند و خود را صرفا بختیاری معرفی كنند. و حتی بعضی از بختیاری ها پا را فراتر گذاشته اصلاً لر بودن خود را انکار کرده و سعی در ساخت هویت بختیاری مستقل از هویت لر را دارند. افزون بر این می توان مواردی همچون تبعیدها، کوچهای اجباری و … را نیز افزود.

صنعت نفت:

با اكتشاف نفت در مسجد سلیمان به سال 1908 و سپس در سایر مناطق لر، اهمیت ژئوپلتیك سرزمین لرصد چندان شد به همین سبب چشم طمع دول استعماری خصوصاً انگلیس به این مناطق دوخته شد و انگلیس با روی كار آوردن رضاشاه اقدام به بند كشیدن مردم و زعما و خوانین لر نمود. و تقریباً اكثر خوانین لر تا قبل از شهریور 20 در تهران تحت الحفظ حكومت و در تبعید از مناطق خود بودند.

با شروع جنگ جهانی دوم، جهت تأمین سوخت ناوگان دریایی و هواپیماهای متفقین در خاورمیانه و شاخ آفریقا، انگلیس و متحدانش بیشترین استفاده را با اشغال مناطق لر بردند. و با احداث خط آهن سراسری جنوب – شمال نیرو و تجهیزات را از خلیج فارس به قفقاز و روسیه در مناطق لر نشین ارسال كردند.

از آن تاریخ به بعد با وجود منابع فراوان نفت، گاز، اماكن تاریخی، تپه های باستانی و عتیقه جات در سرزمین لر، این منطقه به جولانگاه رقابت دول استعماری تبدیل شد و از آنجایی كه این مردم، همواره تهدیدی برای دربار و حكومتهای مركزی می بودند دول استعماری بیشترین تلاش را در آرام و سركوب كردن آنان در جنوب و در سرزمین لر برای حفظ منافع خود و حكومت مركزی انجام می داده اند.

——————————————————————————————-

نوشته بالا فرازهایی از مقاله منتشر شده در سایت «اقتصاد و سیاست» تحت عنوان «ملت لر ملتی همیشه قربانی» میباشد.

منبع: gizilozen.blogfa.com

پیمایش به بالا