داستان چماق بزرگواری؛ واکنش ما مهمتر از خود اتفاقات

eb2پس از آن که یک نماینده مجلس شورای اسلامی، به گفته ی خودش، برای “تنوع و مزاح” از “چماق لری” سخن گفت، شیوه برخورد فعالان لر، رسانه ها و همچنین نمایندگان لر در مجلس شورای اسلامی به گونه ای دلسوزانه، خردمندانه و پیگیرانه بود که شاید بتوان لرها را در جمع بندی برنده اعلام کرد و پذیرفت که مجموع این رویدادها،  اتفاق خوشایندی برای  مردم لر را رقم زد.

اقدام عجیب حجت الاسلام بزرگواری، نماینده مردم کهگیلویه و بهمئی در مجلس شورای اسلامی، در به کاربردن چنان اصطلاحی، در چنان جایگاهی، شوکی بود که بسیاری از لرها و غیر لرها را تکان داد و تا چند روزی خوره ی روح و شکنجه گر اعصاب خیل لردوستان شد.

در مملکت ما رسم نیست که مقامات سیاسی اشتباهات خود را بپذیرند و قبول کنند هرچند شایستگی های زیادی برای یک مسئولیت در خود می بینند اما چون عمدا یا سهوا خطایی فاحش مرتکب می شوند  به عنوان عذرخواهی سخن از مجازاتی به نام استعفاء و کناره گرفتن به میان آورند!

اینک هم بعید بود آقای بزرگواری، هرچند خودشان هم اقرار به اشتباه فاحش خود داشته باشد استعفاء بدهد، بلکه همان طور که انتظار می رفت ایشان فقط اقدام به یک عذرخواهی کردند که البته در همان متن عذرخواهی هم با سخن گفتن از نقش فتنه گران در این ماجرا، به نوعی به توجیه و دفاع از عملکرد خویش هم پرداخت تا جایی که گویا اهل قلم و معترضان لر را هم در جمله ی فتنه گران می شمارد!

پیش از آن که سخن از دستاوردهای مثبت این اشتباه فاحش به میان آورم دور از انصاف است که این واقعیت را مد نظر قرار ندهیم که همین آقای بزرگواری، در قائله ی نامه کذایی دکتر آجیلی سرپرست دانشگاه رامین اهواز به سازمان سنجش، سریع تر و قاطع تر از سایر نمایندگان لر موضع گیری کرد، هرچند نامه مذکور حوزه ی انتخابیه وی را شامل نشده بود! آن روز بزرگواری قهرمان ما بود اما گاهی قهرمان ها هم…

تدبیر و همدلی شر را تبدیل به خیر کرد

بزرگواری پس از اشتباه اولیه اش در صحن مجلس، با تذکرات و مصاحبه های بعدی خود، نه فقط آب رفته را به جوی باز نگرداند بلکه وضع را بدتر کرد، او نشان داد که چقدر ممکن است یک مقام مسئول در منطقه ای لرنشین (آن هم بر آمده از آراء مردم) از تاریخ و هویت لر بزرگ و کوچک بی اطلاع می تواند باشد.

این اشتباهات و بازتاب بی سابقه اش مصداق همان شد که چند سال پیش آقای وحید خلیلی از وبلاگ نویسان لر بختیاری، با اشاره به اتحاد های موقتی فعالان لر در مواقع توهین و تحقیر و بی توجهی شان به منافع و مصالح در لر در زمان های دیگر، تیتر زد “داریم از هم می پاشیم لطفا یکی به ما توهین کند“!

به این ترتیب یک بار دیگر شرایطی فراهم شد محتوای سایت های استان های لرنشین سرگرم دغدغه ای یکسان شود، تلفن ها به کار بیافتد، فعالان لر در خرم آباد و مسجد سلیمان و یاسوج از همدیگر خبر بگیرند، شماره تلفن نمایندگان مجلس را بخواهند و همدیگر را تهییج به پیگیری کنند.

هرچند برخی نمایندگان هوشیار و دغدغه مند لر در همان روز نخست موضع گیری کردند، فراگیر شدن اخبار و تبدیل شدن آن به مساله ی عمومی، دیگر نمایندگان مناطق لرنشین را هم وادار به موضع گیری کرد. این داستان، اتفاقات مربوط به مخالفت و موافقت نمایندگان مجلس با وزرای کابینه دکتر حسن روحانی را برای فعالان لر واجد ابعاد دیگری از حساسیت کرده بود!

در این چهار روز چندین نماینده مناطق مختلف لرنشین پشت تریبون رفتند و یا به اقسام مختلف موضع گیری کردند، به گونه ای که گاهی حتی بدون اینکه ربطی به موضوع صحبتشان داشته باشد و یا اشاره ای به داستان چماق لری بکنند از لر بودن خودشان و لرنشین بودن حوزه انتخابیه خود می گفتند!

به هر حال هویت طلبان لر اگر عادت نداشتند نام قومیت شان را از تریبونی چنان رسمی بشنوند، گویا در این مملکت قومی به نام لر وجود ندارد، در این ایام آنقدر این واژه را از نمایندگان کرج، دورود و ازنا، چهارمحال و بختیاری، رامهرمز و رامشیر و… شنیدند که مطئمن شدند همه ی ناظران داخلی و خارجی، فهمیدند لر بخشی از جمعیت ایران است، نه بخشی کوچک و ایلی حقیر بلکه ملتی بزرگ که اگر بنا باشد بر اساس گرایش جغرافیایی و هویت محلی فراکسیونی در مجلس تشکیل شود فراکسیون لر قطعا از بزرگ ترین و قویترین فراکسیون ها خواهد بود!

در همین ایام چند نماینده کرد نیز پشت تریبون رفتند و همه سخن خود را با عرض تسلیت درگذشت شیرکو بیکس و ذکر مصایب ملت کرد در سوریه و… آغاز کردند! این اتفاق تازه ای برای مردم کُرد نبود! نمایندگان کُرد همیشه پس از به نام خدا، از کرد می گویند، و نیک می دانند هویت ملی ایرانی شان جدای از هویت کُردی نیست، بنابراین لزومی ندارد که هویت و منافع قومی خود را پنهان کنند که مبادا منافع ملی خدشه دار شود!

اما برای مردم لر این اتفاقی تازه بود. اگر اشتباه حاج آقا بزرگواری نبود آیا نمایندگان رامهرمز و رامشیر و اردل و دورود و ازنا و…  لزومی می دیدند که با ذکر جمله ای کوتاه (من از تبار لر هستم) به قوم خویش اعتماد به نفس، عزت مضاعف و دلگرمی و همگرایی تزریق کنند؟ اگر اشتباه بزرگواری نبود آن ها از وقت خود  برای موافقت یا مخالفت با وزرای پیشنهادی استفاده می کردند و حداکثر اشاره ای هم به محرومیت ها و کاستی های حوزه انتخابیه خویش می نمودند و حتی شاید ما بینندگان تلویزیونی هم نمی دانستیم که اساسا حوزه انتخابیه شان کدام استان هست و چه قومیتی دارد.

این حادثه پتانسیل سیاسی لرها در مجلس شورای اسلامی را به رخ کشید! پتانسیلی که اگر به جای واکنش هایی منفعلانه دربرابر یک اشتباه شفاهی، از تدبیر و برنامه ای فعالانه نشأت گرفته بود می توانست سرمایه ای عظیم برای تغییر و تبدیل اوضاع نابسامان مناطق لرنشین، به عنوان بخشی از غنی ترین و در عین حال محروم ترین اجزای سرزمین ایران اسلامی باشد.

ابراهیم خدایی . برگرفته از سایت: loor.ir

 

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا