یک روز از زندگی عشایر بختیاری

naane_tiriعشایر بختیاری در سال دو نوبت کوچ می کنند. در بهار از نیمه ی فروردین تا اواخر اردیبهشت از گرمسیر (شهرهایی دراستان خوزستان) به منطقه ی سردسیر(ییلاق) خود در استان چهار محال و بختیاری و دامنه های شمالی رشته کوه زاگرس نقل مکان می کنند و از اواخر شهریور تا اواسط آبان هم همین مسیر را برمی گردند.

در اینجا تلاش می شود تا یک روز از زندگی یک خانوار عشایری بختیاری در زمان استقرار در ییلاق به تصویر کشیده شود. لازم به ذکر است که این شرح حال برگرفته از مشاهدات و زندگی با خانوارهایی ازعشایربختیاری، هفت لنگ و طایفه ی هموله مستقر در منطقه ی خوربه (دشت لاله) از شهرستان کوهرنگ است و بنا براین در مورد مشغله ها و ویژگی های خاص روابط و زندگی این افراد با سایر خانوارهای عشایری طوایف دیگر ویا درمواقع دیگر سال ممکن است تفاوت هایی ملاحظه شود. مثلاً در جامعه ی مورد نظر اشتغال به صنایع دستی تقریباً اصلاً دیده نمی شود در حالیکه بخش عمده ای از روز یک دختر ویا زن طایفه ی موری ویا آرپناهیِ که باز هم متعلق به ایل هفت لنگ ومستقر در منطقه ی شیخ عالیخون همان شهرستان کوهرنگ هستند صرف بافتن فرش و یا انواع دست بافت های بومی می شود.

یک روز تابستانی در ایلاق1 خوربه

اولین صدایی که هر روز صبح خانواده ی عشایری می شنوند، صدای زنگوله ها و تحرک گله است که پیش از طلوع آفتاب با اصوات گوناگون چوپان و سگ های گله جهت هدایت آنها در هم می آمیزد. در هر خانوار عشایری بر اساس میزان بزرگی گله و نیروی کار، دو یا سه عضو خانواده که معمولاً مذکر و یا دختران نابالغ و به ندرت بالغ هستند وظیفه ی گله چرانی و چوپانی را به عهده می گیرند و در صورت تمول خانواده و یا نداشتن نیروی کار کافی، چوپانی به استخدام خانواده در می آید.

این افراد که چنانکه ذکر شد، اغلب پسران خیلی جوان خانواده هستند، با احساس مسئولیت تحسین برانگیزی هر روز پیش از طلوع آفتاب و با وجود بیدارخوابی های شبانه به دلیل مراقبت از گله در برابر حمله ی گرگ و یا سرقت دزد، نخستین کسانی هستند که از رخت خواب بدرآمده و پس از بِینَت کِردِن و چو زِیدِنِ گله که هر دو در واقع به معنی شمارش گله است، با برداشتن یک تُربه2 گله را به سمت چراگاه می رانند. زن یا مادر خانواده که هنگام سحر جوان ها را از خواب بیدار می کند، معمولاً پس از رفتن گله به دلیل سردی هوا کمی بیشتر در رخت خواب دراز کشیده، کمی بعد برمی خیزد و هم اوست که اولین آتش روز را در چاله3 روشن می کند و بلافاصله ظرف های بیست لیتری پلاستیکی و به ندرت مشک آب را برداشته به سوی نزدیک ترین ashayer4چشمه می رود.

هوای ایلاق در سرتاسر تابستان در شب و صبح خیلی زود بسیار سرد می باشد و سردی آب چشمه های ایلاق هم که زبانزد است. بنابراین برای خانمی که اغلب بالاپوش مناسبی ندارد، حمل دست کم دو ظرف پر از آبِ سرد که در مسیرمعمولا ناهموار چشمه لمبر می زند و بر دست و پایش می ریزد، در آن هوای بسیار خنک صبحگاهی قاعدتاً نباید خیلی کار مطلوب و دلچسبی باشد. اما اگر صبح زود از توی یک بوهون4 نظاره گر محوطه ی بیرون باشید، زن یا دختری را خواهید دید که بدون هیچ تذکر و خواهشی و از سرِ ضرورت خانواده، معمولاً با لبخندی بر لب از سَرِ اَو5 برمی گردد. سپس نوبتِ هویر شِشنیدن6 و چویی راست کِردِن7 است. خیلی از آنان عادت به نوشیدنِ چویی ناشتا8 دارند و پس از نوشیدن دو سه استکان چای با قند فراوان بساط نان پزی، سفره، تیر9 و تُوسی10 گسترده شده و پس از مُچه کِردِن11 خمیری که در فاصله ی چایی نوشیدن ورز آمده، پهن کردن و تیر زِیدِن12 آنها به سرعت انجام شده و در نهایت نان بسیار نازک تیری13 رویِ تَوه14 پهن می شود. در این اثنا کم کم و با بالا آمدن خورشید سایر افراد خانواده هم بیدار شده، یکی به جستجوی آب و آفتابه جهت شستن دست و رو و یکی دوان دوان به سوی راندن چاربو15 یا حیونونی16 که ناغافل وارد غله شده اند و دیگری برای کَه علیق کِردِنِ17 حیونون می رود.

پس از اتمام نان پزی همه به دور سفره ی صبحانه گرد آمده تا نوو18 بخورند. نان، ماست، عسل، کره ی محلی، کباب، تخم19 با تره لُری20 و روغن حیوونی و به ندرت پنیر اقلامی هستند که به عنوان صبحانه به تناسب فصل و تمول خانواده بر سر سفره ی خانوارهای بختیاری قرار می گیرد.

اگر خانواده دارای گاو شیرده باشد، پیش از صبحانه شیر آن باید دوشیده شود. دوشیدن شیر همیشه کار زنان خانواده است ، مگر در موارد نادری که به هر دلیلی هیچ زنی در مال (محوطه ای که یک یا چند بوهون متعلق به افراد یک خانواده یا فامیل در آن برپاست) نباشد، و بنابراین اگر در خانواده یک زن هر دو مسئولیت نان پزی و دوشیدن شیر را به عهده داشته باشد، معمولاً شبها خمیر نان را آماده می کند تا صبح ها برای شیردوشی و نان پزی که هر دو از کارهای بسیار مهم و وقفه ناپذیر خانواده است، وقت کافی داشته باشد. پس از دوشیدنِ شیر آنرا روی چاله جوشانده و پس از سرد شدن به آن چیت21 می زنند تا به ماست تبدیل شود. دو زیدِن22 هم از کارهایی است که باید پیش از صبحانه انجام شود.

در طی صبحانه معمولاً افراد خانواده در باره ی برنامه ی روز و تقسیم کار بحث و گفتگو می کنند و سپس هر کس به دنبال کاری روانه می شود. زنان و دخترانِ مال به شستن دَلفا23 و جمع کردن جاها24 و نظافتِ بوهون یا چادر و چیدنِ هیوه25 می پردازند. مردان و پسران سرو صورتی صفا داده و آماده ی رفتن به شهر برای انجام خرید روزانه، سر زدن به جهاد برای عرضه ی درخواستی و یا مثلاً گرفتن کود و …، تلفن زدن به بستگانی که در گرمسیر هستند و سایر امور اداری و کاری می شوند. زنان اغلب برای سر زدن به بهداشت، برای حَب گِرِدِن26 و سیزِن زیدِن27 ، و یا برای خرید پارچه و سایر مایحتاج شخصی به شهر می روند و اگر در مال چند دختر جوان وجود داشته باشد معمولاً دختران درس خوانده و با سواد جهت انجام این گونه امورِ همه ی زنانِ مال داوطلب می شوند.

ashayer2اگر زمان برداشتِ محصول باشد، سایر افراد خانواده از زن و مرد و کودک برای دِرَو28 بسیج می شوند. کار درو از قبل از طلوع وتا غروب آفتاب ادامه دارد. معمولاً یک یا چند زن و افراد پیردر مال باقی می مانند تا ظُر راست کنند29 و برای همه یا سر زمین می برند و یا هنگام ظهر اگر فاصله ی زمین زراعی با بُنِوار30 زیاد نباشد، افراد خانوار به چادر برگشته و بعد از خوردن ناهار و کمی استراحت به سر زمین برمی گردند.

در طول خرداد تا اواخر تیرماه که موعدِ موسیر چینی است، زنان جامعه ی مورد نظر ساعاتِ زیادی از روز خود را صرف عمل آوردن، شیرین کردن و خشک کردن موسیر می کنند. موسیر از عمده ترین منابع درآمدِ زنان عشایر مورد نظر است. پس از اینکه حجم قابل ملاحظه ای موسیر خشک آماده شد، یکی دو تا از زنان و دختران آنها را به شهر برده و اغلب به یکی از مغازه داران طرف حساب خود می فروشند. موسیر را گاهی به صورت خام و عمل نیاورده می فروشند که البته بهای بسیار کمتری دارد. مثلاً در سالِ 86 اگر موسیر خشک را به بهای کیلویی شش هزار تومان می توانستند بفروشند، موسیرِ گُلو31 را فقط کیلویی پانصد تومان می فروختند.

ساعات پیش از ظهر بدین منوال می گذرد و البته اگر خانواده باغ موروثی سنتی کوچکی هم داشته باشند، در ضمن سایر فعالیت ها، به آبیاری سنتی باغ هم می پردازند.

هنگام ظهر و پیش از صرف ناهار، گله از کوه برای چاست خَوس32 برمی گردد. بی یَل33 و بره یَلی34 که در کُلَه چُمچیت35 هستند آزاد می شوند تا از مادران تازه از راه رسیده شیر بخورند. به این جریان بره مندال می گویند. سپس گله را زَنِن به دُون36 و شیر بزگل37 دوشیده می شود. در صورتی که بره ها را فروخته باشند، میشوو38 را هم می دوشند. سپس گله به استراحتِ نیم روزی می پردازد و پس از ناهار در ساعت ِ حدودِ دو دوباره گله را اِکَنِن به کُه 39.

در جامعه ی مورد مطالعه در طی چهار سالِ گذشته با همکاری سازمان امور عشایر، جهاد کشاورزی و سازمان فنی حرفه ای دوره های آموزشی خیاطی، قالی بافی و .. در محل و هر تابستان به مدت حدود یک ماه برگزار می شود و بنابراین ashayer3بعداز ظهرهای بسیاری از زنان و دختران با شرکت در این کلاس ها سپری می شود.

پسین به محض برگشتن گله، دوباره شیر آنها دوشیده، پالانده و پخته می شود و سایر مراحل تبدیل شیر به فراورده های گوناگونش طی می شود. زنان و دختران بار دیگر مراحلِ تَش وا کِردِن40 ، آب و هیزم آوردن، غذا پختن و جارو و نظافت خانه را انجام می دهند. پس از شام، معمولاً اعضای دو یا سه بوهون دور هم جمع شده و به گپ و گفت، جرو بحث و بگو و بخند می پردازند. تخمک خَردِن (تخمه شکاندن) و ورق بازی از مشغولیات رایج و مورد علاقه ی اکثر عشایر است. شو کنی41 آخرین کار مهمی است که در حدود نیمه شب انجام می شود و پس از حدود یک ساعت گله را برگردانده و به غاش42 هدایت می کنند و در آخرخواب.

منبع:  سایت انسان شناسی و فرهنگ  www.anthropology.ir

عکسها جنبه تزئینی دارد

……………………………………………………………………………………………………..

1. بختیاری ها واژه ی ” ییلاق” را به این صورت تلفظ می کنند.

2.” توبره”. چوپان در تُربه که به آن تُربلو هم گویند معمولاً نان، یک کتری و کمی قند و چای می گذارد تا در کوه با دم کردن کمی چای رفع خستگی کند.

3. گودالی کم عمق که در آن آتش افروزند و در واقع اجاقِ خانه محسوب می شود. در جاهایی که خاک سفتی دارد، چاله را با چیدن چند سنگ به شکل مربع یا مستطیل روی سطح خاک می سازند.

4. سیاه چادرِ بافته شده از موی بز که سرپناه و خانه ی برخی عشایرِ ایرانی از جمله بختیاری ها ست.

5. ” سَرِ آب” یعنی از “سر چشمه”.

6.” خمیر نان را ورز دادن و آماده کردن”.

7.” چایی درست کردن”.

8.” چایی قبل از صبحانه”.

9.” چوبی باریک و به طولِ تقریبیِ 70 سانتی متر که دو سر آن باریک تر از قسمت میانی است و در حکم وردنه برای پهن کردن چانه ی خمیر روی توسی به کار می رود.”

10.” سطحی گرد و چوبی به قطر تقریبی 50 سانتی متر که با پایه ای به ارتفاع 4 تا 5 سانی متر از زمین فاصله داده می شود و با تیر چانه را روی آن پهن می کنند.”

11.” چانه کردن. هر مُچه حدود 200 تا 250 گرم وزن دارد.”

12. عملی که پس از اندکی باز و پهن کردن مچه انجام می شود. به این ترتیب که با حرکات پیچشی و دوار دست و تیر نان نیمه پهن شده را از روی توسی بلند کرده و گوشه ی آنرا روی کف دست و ساعد قرار می دهند و بایک حرکت چرخشی آنرا روی تیر می اندازند و این بار با یک چرخش 360 درجه نان را روی توسی می کوبند. با 3 یا 4 بار تکرار این حرکت نان به سرعت پهن و آماده ی گستردن روی تابه ی داغ می شود. تیر زیدن مهارت زیادی می طلبد و دختران خیلی جوان که تازه نان پزی را شروع کرده اند اغلب در این مرحله نان را پاره می کنند.

13. نان بسیار نازک و کاغذ مانند بختیاری که به علت استفاده نکردن از مایه خمیر در واقع نوعی نان فطیر است.

14.” تابه”. سطح محدب فلزی به قطر تقریبی 60 سانتی متر که روی چاله می گذارند و نان ها را به ترتیب روی آن پهن می کنند تا برشته شوند.

15. ” چهارپا: اسب و مادیان و قاطر”.

16.” حیوانات: چاربون بعلاوه ی خر و گاو”.

17.” کاه و جو به گاو و اسب و الاغ و قاطر دادن”.

18. ” هر وعده غذا خوردن را نو˜ خَردِن گویند”.

19.” تخم مرغ”.

20.” تره ی کوهی”. گیاهی خودرو شبیه پیازچه که در زمین های مناطق ییلاقی می رویند. زنان عشایری این گیاه را چیده و پس از تمیز کردن خشک می کنند و معمولاً به عنوان سوغات برای اهالی گرمسیر می برند. این گیاه را بیشتر پس از پودر کردن بین دو کف دست در روغن حیوانی سرخ کرده و سپس تخم مرغ به آن اضافه می کنند و یا در آش می ریزند.

21.” چیتِ شیر: مایه ی ماست”.

22.” دوغ زدن”. عمل دوغ زدن در مشکی که بر سه پایه ای به اسم ملار آویزان است انجام می شود.

23.” ظرفها”.

24.” رخت خواب ها”.

25.” جمع آوری هیزم”.

26.” قرص گرفتن، دارو گرفتن”.

27.”آمپول زدن، واکسن زدن بچه ها”.

28.” درو کردن”.

29.” ناهار درست کردن”.

30.” محل استقرار سیاه چادر. محل استقرار چند چادر”.

31.”پیاز موسیر. موسیر شیرین نشده”.

32.” خواب بعد از ناهار”.

33.” بزغاله ها”.

34.”بره ها”.

35.” اتاقکی از نی برای نگهداری از بره و بزغاله”.

36.” به دون هدایت می کنند”. دون به یک سنگ چین تقریباً مثلثی شکل اطلاق می شود که گله را از ضلع گشاد آن وارد کرده و به سوی زنی که در انتهای دیگر آن جهت دوشیدن شیر نشسته هدایت می کنند. دو نفر بز یا گوسفند را مهار می کنند و پس از اتمام شیر دوشی از سر تنگِ دون به بیرون هدایت می شود. دون را معمولاً در نزدیکی بوهون و غاش می سازند.

37.” بزها”.

38.” میش ها”.

39.” می کَنند به کوه: به سمت کوه هدایت می کنند”.

40.” آتش روشن کردن”.

41.” چرای شبانه”.

42.” حصاری سنگ چین که گله را شب در آن نگه می دارند”.




پیمایش به بالا