بزرگی ملت، بیماری ملی

اصطلاح «بزرگی ملت» قدمتی یکی- دو قرنی دارد و از زمانی که واژه ملت به عنوان معادلی برای Nation وضع شد، این اصطلاح نیز پیدایش و روایی یافت و تاکنون قابلیت‌های جادویی خود را در فریب عوام حفظ کرده است. «بزرگی ملت» را می‌توان به درستی نمونه‌ای بارز از یک «حرف مفت» دانست که به فراوانی بر قلم و زبان بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی جاری شده است و می‌شود.حرف مفتی که هدف از آن چیزی نبوده جز جلب و جذب و اغفال توده‌های غافل و دهان‌بین که زبان و کامشان به آب‌نباتی مسموم شیرین می‌شود. شعاری که برای گویندگانش «کم‌خرج» و «پُردرآمد» و برای شنوندگانش «پُرخرج» و «کم‌درآمد» بوده است.

 اصطلاح «بزرگی ملت»، اصطلاح محبوب فاشیست‌ها و نازیست‌های نیمه نخست سده بیستم نیز بوده و به فراوانی از آن به عنوان بهانه‌ای برای قتل‌عام دیگر ملت‌ها و اقوام بهره گرفته‌اند. این در حالی است که هیچ ملتی در ذات خود ملتی بزرگ یا کوچک نیست. بزرگی و کوچکی یک ملت را می‌توان در معدل موفقیت‌های او در پیشرفت‌های علمی، صنعتی، اقتصادی، آموزشی، سیاسی و جز اینها جستجو کرد. ملتی که در همه زمینه‌ها عقب‌افتاده باشد، نمی‌تواند ملت بزرگی باشد و چنانچه معضلات خود را به گردن این یا آن قدرت و حکومت داخلی یا خارجی بیندازد، باز هم در هر حال تأیید ناتوانی خود در ایجاد شرایط مطلوب است. درست است که دخالت‌های ویرانگر استعمارگران بیگانه تأثیری فراوان و غیرقابل‌انکار در سرنوشت کشور داشته است، اما این دخالت‌ها ناممکن می‌شد اگر با ملتی آگاه و توانا روبرو بودیم. مجموع شرایط و اوضاع و احوال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی هر کشور و ملت (به‌رغم همه دخالت‌ها و ویرانگری‌‌ها)، برآیند و معدل توانایی‌های یک ملت است.

تأکید بر بزرگ‌نمایی‌های خلاف واقع و نادیده انگاشتن ناتوانی‌ها و بیماری‌ها، نتیجه‌ای نخواهد داشت جز تشدید بیماری‌ها، کوتاهی در درمان آنها و حرکت سریع‌تر در سراشیب نابودی.

احساس حقارت ملی و تمایل بیمارگونه به تعریف و تمجید شنیدن که ناشی از احساس حقارت‌ها و عقب‌ماندگی‌هاست، به اندازه‌ای قوی است که تا کسی این شعار کم‌خرج و پر درآمد «بزرگی ملت» را سر بدهد، دل ما همچون دل کودک درس‌نخوانی که از هوش و استعداد و قابلیت‌هایش تعریف شده باشد، غنج می‌رود. ما دوست داریم همگان جوری با ما رفتار کنند که مادر کودک لوس و تنبلی با او رفتار می‌کند. یادمان می‌رود که شاید ما دوست داشته باشیم کودک لوس و تنبلی باشیم، اما دیگران دوست ندارند و «موظف» نیستند که مادر «نازکِش» چنین طفلی باشند. مگر کسانی که بخواهند او را گول بزنند.

ما عادت داریم هر ناتوانی و کوتاهی و عادت ناپسند خود را به گردن دشمنان وهمی تاریخی بیندازیم تا مبادا گزندی بر «بزرگی‌امان» وارد آید. در حالیکه بسیاری از معضلاتی که امروزه با آنها دست به گریبانیم و آنها را دستاورد اسکندر و عرب و مغول می‌دانیم، از صفات اصیل خودمان هستند. از آن جمله است: کوبیدن انواع چماق‌ها و انگ‌ها بر سر و پیشانی هر کسی که آینه‌ای در برابر ما بگیرد.

برای نمونه‌ای از آینه‌هایی که در برابر ما گرفته شده و خلق و خوی ما را- چنانکه هست- نُمایانده است، می‌توان از فیلمنامه‌های «دیباچه نوین شاهنامه» و «عیار تنها» نوشته بهرام بیضایی یاد کرد. با همه نقدهای اجتماعیِ بی‌تکلف و صریحی که در آنها بیان شده است: مغولانی به روستا و مردمانی بی‌پناه می‌تازند و چنین و چنان ویرانگری می‌کنند. در نهایت پیرمردی از اهالی روستا که موفق می‌شود نقاب و کلاه‌خود از چهره مغول برگیرد، چهره هموطن خود را پشت آن می‌بیند.

ما مردمی هستیم که از آستین بالا زدن بیزاریم و شیفته پرچم بالا بردن و تظاهر هستیم. کارهای آسان و حرافی‌های بی‌مایه را بر کارهای عملی سخت ترجیح می‌دهیم. از انتقاد بیزاریم و هر کسی را که قصد نقد رفتارهای ما را داشته باشد به چشم دشمن یا مزدور دشمن می‌نگریم. از تشخیص کوشش‌های راستین میهن‌گرایانه ناتوان هستیم و چشمانمان صرفاً تابلوها و پرچم‌ها و چراغ‌های تبلیغاتی و تظاهرها را می‌بینند.

وطن‌فروش فقط آنی نیست که چوب حراج به منافع ملی زده است، بلکه آنی نیز هست که وطن را تابلوی تبلیغاتی و چراغ چمشک‌زن دکان خود کرده است.

سرنوشت ما به از این نخواهد بود تا زمانی که دل به ظاهرسازان و فریبگران خوش‌سخن و خوش‌بیان می‌بندیم و به دلسوزان تلخ‌گفتاری که بیماری مهلک ما را می‌نمایانند، پشت می‌کنیم و بدانان می‌تازیم.

رضا مرادی غیاث آبادی  ghiasabadi.com

1 دیدگاه دربارهٔ «بزرگی ملت، بیماری ملی»

  1. با سلام و سپاس. بسیار عالی بود با اجازه شما در انجمن تحصیلکردگان لر با ذکر منبع معرفی می شود

پاسخ دادن به سیفی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا