اجتماعی

کوچی ها

کوچ سنتی عبارت است از جا به جایی کوچنده ها با احشام و نیازهای اولیه زندگی از محلی به محل دیگر. قلمرو کوچنده های مذکور را می توان به دو دسته «کوچ افقی» و «کوچ عمودی» تقسیم نمود. کوچ افقی مخصوص کوچنده هایی است که در سطح جا به جا میشوند، مانند کوچ کوچنده های […]

کوچی ها Read More »

گفتگو در خرم آباد

گفتگوی حجت بیرانوند با ابراهیم خدایی عضو هیئت تحریریه  روزنامه اینترنتی لور- خرم آباد. با تشکر از شما بخاطر این گفتگوی دوستانه، قبل از هرچیز خواستم بپرسم که سایت لور چند سال است که بطور رسمی راه اندازی شده؟ عرض شود به حضور شما، سایت لور به شکلی که هیئت تحریریه داشته باشد و فرم

گفتگو در خرم آباد Read More »

قلم سوئدی، دلتنگی ایرانی!

گفتگوی محمد حسین زاده  با کارین منظور نویسنده کتابPersiska stunder (یادهای ایرانی). کارین فارسی را به روانی من و شما صحبت می کند. وقتی تلفن زدم که قرار گفتگو را بگذاریم، من هی بین حرفهایم سوئدی می پراندم اما او یکدست بفارسی جواب میداد! اول بگوئید اسم کتاب از کجا آمده و ترجمه فارسی اش

قلم سوئدی، دلتنگی ایرانی! Read More »

کارناوال دانشکده فنی چالمرز (Chalmerskortegen)

گزارش: عباس کدخدا   عکس: پری کسرائیان هر ساله روز سی ام آپریل هزاران نفر در دو سوی خیابان های مرکزی شهر گوتنبرگ سوئد تجمع می کنند و برای عبور کارناوال دانشجویان دانشکده فنی چالمرز، Chalmerskortegen به انتظار می نشینند. هوای آفتابی و گرم امسال به این کارناوال رونق بیشتری بخشید و بقول معروف توی خیابانها

کارناوال دانشکده فنی چالمرز (Chalmerskortegen) Read More »

نوشته بی صاحاب!

دوستی نادیده ئی میل زده است که این نوشته های «بی امضاء» روی سایتِ شما مال کیست. در واقع ایشان میخواسته بگوید این نوشته های«بی صاحاب» مال کیست منتهای مراتب ملاحظه مان را کرده است! بقول مش قاسم، دروغ چرا. تا قبر آ آ آ … مطالبی که بی امضاء روی سایت می آید و

نوشته بی صاحاب! Read More »

مسجدسلیمان در شعر

نوشته: فریدون کرائی زندگي آمدن ها وشدن هاي مكرر و در روند تكامل ؛ مانده در در دامداري و نرسيده به كشاورزي .قرن ها انتظار براي دور خيز و پرشي بلند از دامداري به دنياي شگفت انگيز صنعتي و نيشخندي به پشت سر. گرمسير نفرين شده آماده تأسيس شهري مدرن كه نگين خاورميانه بلازده شد

مسجدسلیمان در شعر Read More »

به بهانه یکساله شدن انجمن ستین.

چند روزی است که به بهانه یکساله شدن انجمن ستین قصد نوشتن مقاله ای را داشتم. هی نوشتم و مچاله کردم ولی موفق نشدم. هجوم مطالب زیاد به ذهنم، وعدم توانائی من در دسته بندی و فرموله کردن آنها مرا بر آن داشت تا از خیر چنین کاری صرف نظرکنم. ولی بد ندیدم که با

به بهانه یکساله شدن انجمن ستین. Read More »

سرمان بی کلاه ماند!

یکی از دوستان که چند روز پیش از مرخصی ایران برگشته است، دیروز پیش از ظهر تلفن زد و کلی خوشحالم کرد. تلفن طولانی شد چرا که سئوال و جوابها زیاد بود و کلی خبر داشت از ولایت و دوست و آشنایان و از بی بارانی و خشکسالی در خوزستان و گرانی. اما بهرحال خوش

سرمان بی کلاه ماند! Read More »

پیمایش به بالا