سيدعلي صالحي شاعر بختیاری تبار کشورمان در ارزيابي خود از شعر كوتاه، اين گونه شعر را داراي سابقهاي طولاني در ایران خواند و آينده آن را محشر توصيف كرد.
اين شاعر مهمترين دليل گرايش به شعر كوتاه را «شتابِ زندگيِ شهري» خواند و گفت: مهمترين دليل گرايش به شعر كوتاه، شتابِ زندگيِ شهري است؛ اين پاسخ، جواب نهايي است؛ اما اينطور – به شكل اَخَص – نيست. شعر كوتاه – از حيث كميت – يكي از ميراثهاي ادبي ماست. بايد از ريشهها و تاريخ دور شروع كرد، در گاتهاي اوستا ميتوان به سرچشمهها رسيد. هريَشنا (شعر + دعا) روايتي است كه خود از چند پاره روايت به وجود آمده، هر پاره روايت را «هات» گفتهاند. «هات» همان دَمِ گفتار است، نَفَسِ گفته است، چگالي گفتار است. اين پارههاي بينظير، نخستين شعرهاي كوتاه در تمدن و فرهنگ و ادبياتِ باستاني ما به شمار ميروند و بعد در عصر ساسانيان، اشكال ديگري مثل فهلويات و خسروانيها در ادامهي «هاتها» خلق ميشوند و اين مسير تا امروز كشيده شده است.
او افزود: در ايران بعد از سقوط ساسانيان كه به غلط از آن به عنوان «دو قرن سكوت» ياد شده، جنبههايي از شعر كوتاه در ميان اقوام ايراني – به صورت شفاهي – در مراسم مختلف (چه عيد و چه عزا) آفريده و تكثير ميشده است.
صالحي سپس دربارهي شعر كوتاه در روزگار ما گفت: حضور شعر كوتاه (چه موزون و چه نيمايي و چه سپيد) در ايران امروز، اتفاقي ناگهاني نيست. اگر امروز علاقهي شاعران در خلق اين نوع ويژهي شعر گستردهتر و عميقتر شده، دلايل عديده و مختلفي دارد؛ اما حقيقت اين است كه نخستينبار در دورهي معاصر، بيژن جلالي بر انتشار شعر كوتاه اصرار ورزيد (در دههي چهل و پنجاه خورشيدي)، آن زمان كار نگرفت؛ زيرا شرايط مهيا نبود.
او در ادامه تأكيد كرد: نقش ايميل و اساماس را نيز نبايد فراموش كنيد. چكيدگي در گفتار و رسيدن به نَفَس و دَمِ گفتار، يعني پاسخ به بيوقتي معاصر، و حتا پاسخ به بيحوصلگي معاصر است.
صالحي همچنين در ادامه گفت: «خط سوم» برگزين نامههاي شمس تبريزي كه توسط دكتر صاحب الزماني در اوايل انقلاب 57 منتشر شد، بينظير بود. پارهروايت از دل نامهها بود. امروز هم عباس كيارستمي نابغه همين كار را در باب شعر حافظ يا غزليات شمس ميكند كه بينظير است. من اسم اين نوع ادبياتِ عطسهيي را «زمزمهي مترو» مينامم، بخوان تا زمانِ زهرآگين را بيهزينه طي كني! يورش به سوي خلق شعر كوتاه در ايران امروز ريشه در همين امور دارد.
اين شاعر دربارهي ردپاي شعر كوتاه در ايران باستان و از دورهي پذيرش اسلام تا امروز، اظهار كرد: ما نمونههاي فراوان و عالي از رباعيها، دوبيتيها، چهارپارهها و غيره داشتهايم. ما ملت خلاقي هستيم. حتا در سطح مردم عادي – نه اهل سواد – ما چنين تجاربي داشتهايم و همين الآن هم اين نبوغ روستايي در حال توليد ترانه است. «ليكو» عجيب شبيه هايكوست. ليكو برآمد فرهنگ پاستورالِ سيستان و بلوچستان است. عينا سه سطر مستقل است با تكيه بر تصوير و اصرار بر ارائهي ايماژ، مثلِ هايكو و شعر «سهخشتي» خراسان و تكبيتي كرمانشاهي و «هِساشعر» و «اِساشعر» در خطهي شمال خودمان، مازندران و گيلان، اين نوع مهندسي حس و كلمه در ايران بزرگ ما همچنان ادامه دارد. در ايران مركزي – به پيروي از شعر سهخشتي، شعر سهگاني مطرح شده است؛ با سه صورت: در اوزان كهن، همراه قوافي، در اوزان نيمايي و در شكل سپيد و بيوزن آن.
صالحي سپس دربارهي گرايش خودش به شعر كوتاه و هايكو، خاطرنشان كرد: من بيش از 25 سال پيش، اولين مقاله را در ايران و دربارهي هايكو در مجلهي قَلَمَك (به دو زبان پارسي و فرانسه) نوشتم كه در پاريس چاپ شد. اين مجله را دكتر كامياب مَسك منتشر ميكرد. اين مقاله ابتدا به دست دوستم يدالله رؤيايي رسيده بود.
او افزود: علاقهي من به شعر كوتاه، موضوع امروز نيست. وقتي در 25سالگي «گاتهاي اَوِستا» را بازسرايي كردم، به راز و رمز و تأثير و تأثر شعر كوتاه پي بردم. طي اين سالها تمرينهاي نامتناوب داشتم تا سرانجام اين علاقه به كمال خود كه رسيد، طي دو سه سال و بيشتر (يعني از سال 80 خورشيدي به اينسو) شروع به سرودن شعر كوتاه كردم؛ البته با اين تشنگي كه كلام خود را به هايكو نزديك كنم كه شد دفتر «هزار و يك هايكوي پارسي».
اين شاعر سپس دربارهي هايكوسرايي در ايران و كيفيت هايكوهاي فارسي، گفت: آقاي مسيح طالبيان در حوزهي كار هايكو نظير ندارد. تلاش ميكنم تشويق شود و آثارش را منتشر كند. دربارهي ديگر شاعران كه دست به اين تجارب زدهاند، خب زود است قضاوت كنيم. نميتوان به هر شعر كوتاهي حتما هايكو گفت، قرار هم نيست كه عاريهپسند باشيم؛ اما شعر كوتاه ضعيف كم خواندهام. استعدادها در راهاند و ما در اين مورد دوران آزمون و خطا را طي ميكنيم. مثلا گزينگويهها، پندها و كلمات قصار هم هست كه شعر نيستند؛ اما در شبكههاي اينترنتي بيداد ميكنند از حيث تكثير بيرويه!
او در ادامه دربارهي امتزاج مرز شعر كوتاه با ساير گونهها مثل جملههاي قصار، عنوان كرد: مدتهاست ميخواهم نقدي دربارهي خدمت يا خيانت اينترنت و سايتها نسبت به شعر بنويسم؛ اما ميترسم از كار سرودن بازبمانم. نبايد زياد نگران بود. مردم ما باهوشاند، خودشان به اين تشخيص ميرسند و رسيدهاند. نياز به هيچ تكنيك و ماشين محيرالعقولي نيست. مردمي كه ميزبان ابدي حضرت حافظاند، خودشان سره را از ناسره تشخيص ميدهند.
صالحي همچنين دربارهي نزديك بودن هايكوهايي كه در زبان فارسي سروده ميشود، با تعريف هايكو، گفت: همه چيز نسبي است. ما نبايد بگوييم «هايكو»؛ اصرار دارم كه بگوييم «هايكوي پارسي» كه دست ما باز باشد. آقاي ع. پاشايي و شاملو هم نام كتاب ترجمه و تأليف خود را هايكو گذاشتهاند؛ اما همهي آن شعرها كه هايكو نيستند. زبان فارسي هم در اين مهندسي، سهمي دارد، اعمال نفوذ ميكند تا هايكو بومي شود: «هايكوي پارسي» فقط!
او در ادامه دربارهي اينكه آيا شعر كوتاه مخاطب دارد، گفت: آرام آرام، بله. آيندهي اين پديده محشر است.
صالحي همچنين دربارهي اينكه كميت شعر در ارزشگذاري آن تأثير دارد يا خير، گفت: ابدا، كميت همان «كاه» است؛ نه «كلمه»؛ اما گفتم كه دوران آزمون و خطاست. اين شاعر در پايان دربارهي اينكه آيا همچنان شعر كوتاه ميسرايد يا نه، گفت: اكنون كار ميكنم، آرام آرام، براي سالهاي بعد. فعلا روزگار گردآوري دانش در اين سيطره است.
منبع: خبرگزاري دانشجويان ايران