مهرگان: میلاد خورشید و مرگ ضحاک در آغاز زمستان

16مهر، “مهرروز” را ایرانیان کهن به بزرگی نوروز جشن می‌گرفته‌اند. در دهه‌های اخیر، دست کم بخشی از ایرانیان کوشیده‌اند این آئین کهن را زنده کنند. از ریشه‌های باستانی مهرگان چه می‌دانیم؟

دکتر جلال خالقی مطلق، استاد بازنشسته‌ی موسسه ایران‌شناسی دانشگاه هامبورگ و پیرایشگر شاهنامه، ریشه‌های جشن مهرگان را می‌شکافد:

مهرگان جشن مهر و “مهر” ایزد قدرتمند ایران باستان است. ایزدی که در اوستا سخن از او بسیار رفته و در کنار اناهیتا و سروش از مهمترین ایزدان کتاب مقدس ایرانیان باستان است. آقای دکتر خالقی! نقش ایزد مهر در اوستا چگونه بوده است؟

مهرگان با مهر که یشت دهم به نامش است ارتباط دارد. واژه‌ی مهر در سانسکریت میترَ، در اوستا میثرَ، در پهلوی میترا است که در فارسی به آن مهر می‌گوییم و به معنای عهد و پیمان است. مهر با خورشید ارتباط ندارد، بلکه رابطه‌ی بین زمین با خورشید در واقع عهد و پیمان محسوب می‌شود، ولی بعد‌ها آن را با خورشید یکی گرفته‌اند.

چه سبب‌هایی در تاریخ و ادب کلاسیک فارسی در مورد جشن مهرگان گزارش شده است؟

در مورد جشن مهرگان ـ چه سبب جشن مهرگان و چه وجه تسمیه‌اش ـ عقاید متفاوتی ابراز شده و این تعجب ندارد. به خاطر طول زمان و عقاید مختلف در کشوری پهناور گوشه و کنار عملاً وجه تسمیه‌ها و سبب‌های مختلف بوجود می‌آید. به نظر من شاید مهمترین سبب جشن مهرگان جشن آغاز زمستان بوده به این معنا که در قدیم سال دو بخش بوده، یک بخش که با بهار شروع می‌شده که اولش جشن نوروز بوده و دیگری بخش دوم که با مهرگان شروع می‌شده.

یکی از علل جشن مهرگان برخورد نام روز با ماه بود. شانزدهمین روز تقویم ایرانی زرتشتی مهر نام دارد و بنابراین شانزدهم مهرماه می‌شود مهر یا مهرگان یا میتراگان و این را جشن می‌گرفته‌اند. سبب دیگر آن تولد خورشید است که امروزه ما آنرا جشن یلدا می‌گیریم. یک سبب دیگر آن هم موضوع پیروزی فریدون بر ضحاک است.

افسانه‌ای نیز نقل شده که در این روز پادشاه ستم‌پیشه‌ای مرده است و مهرگان را مرگ پادشاه ظالم معنا کرده‌اند.

این پادشاه ظالم کسی جز ضحاک نمی‌تواند باشد. یعنی همان پیروزی فریدون بر ضحاک است.

خواهش می‌کنم چند بیتی را که در شاهنامه در آغاز پادشاهی فریدون، تاجگذاری او و آئین مهرگان آمده، برایمان بخوانید.

فریدون چو شد بر جهان کامگار/ ندانست جز خویشتن شهریار

به رسم کَیان گاه و تخت مِهی/بیاراست با تاج شاهنشهی

به روز خجسته سرِ مهرماه / به سر برنهاد آن كَیانی‌كلاه

زمانه بی اندوه گشت از بدی / گرفتند هر کس ره بخردی

پرستیدن مهرگان دین اوست/ تن‌ آسانی و خوردن آیین اوست

خلفای عباسی دو جشن نوروز و مهرگان را بزرگ برپامی‌داشتند. چرا تنها این دو جشن برای آنان اهمیت داشت؟

فکر می‌کنم ما باید بین دلیلی که پادشاهان ایران و خلفای عباسی داشتند و آنچه مردم داشتند، تفاوت بگذاریم. در مورد خلفای عباسی و بعد پادشاهان و فرمان‌روایان ایران، اصولاً گرفتن این جشن‌ها تقیلد از ساسانیان بوده. یعنی اهمیت بزرگی که جشن نوروز و جشن مهرگان داشته. سده چون جشن آتش بوده و جنبه‌ی غیراسلامی داشته، چندان رواج نداشته است. ولی نوروز و مهرگان جنبه غیراسلامی نداشته اند. ساسانیان این دو جشن را خیلی بزرگ می‌گرفتند و در این روز هدایای بسیاری برای پادشاه می‌آمد و در عین حال پادشاه هم هدایای بسیاری می‌داد. عباسیان هم چون می‌خواستند نظام فرمان‌روایی پادشاهان ساسانی را تقلید کنند، در نتیجه از میان جشن‌ها این دو جشن را گرفتند. ولی برای توده‌ی مردم این دو جشن خیلی جنبه‌ی ملی داشته و آداب و رسومش در مردم رواج پیدا کرده بود.

اهمیت مهرگان در ایران کهن تا چه اندازه بوده؟

مهرگان هیچ اهمیت کمتری از نوروز نداشته و همان آداب و رسوم و بسیاری از آیین‌های مشترک بین هر دو جشن هست. اگر که در جزئیات با هم همخوانی ندارند، اما در کلیات با هم مشترک هستند و این جشن مهرگان اهمیت بسیار زیادی داشته و حتی در دوره‌ی اسلامی تا قرن ششم این را جشن می‌گرفته‌اند و ما این را از اشعار شاعران ایرانی و اخباری که در تاریخ‌ها نوشته‌اند می‌دانیم.

در مهرگان نیز همانند نوروز، میوه، سبزی و حبوبات نقش زیادی در آئین‌ها داشته‌اند. سفره‌ی مهرگان چگونه بوده‌است؟

بین نوروز و مهرگان، از نظر آیین و رسوم، شباهت‌های زیادی هست. یکی هم موضوعی است که ما امروزه به آن سفره‌ی هفت‌سین می‌گوییم. خیلی‌ها در این سال‌های اخیر به اصالت سفره‌ی هفت‌سین در نوروز شک کرده‌اند. بعضی‌ها حتی نوشته‌اند که این سفره‌ی هفت‌سین از دوره‌ی قاجار بوجود آمده. من شدیداً در این مورد شک دارم. اگر ما به متون کهن عربی رجوع کنیم، می‌بینیم که نوشته‌اند که ساسانیان موقع نوروز هفت ستون در کاخ‌شان بود که در آنها سبزی‌های مختلف مثل عدس و جو و گندم و… می‌کاشته‌اند. بنابراین، این هفت قلم را باید به عنوان سنبل آن سبزی‌ها در یک سفره‌‌ای می‌چیدند و از آنجا سفره‌ی هفت‌سین آمده. در مورد مهرگان هم، ما چنین سفره‌ی هفت‌سین را می‌توانیم تصور کنیم که از هفت چیز نام برده‌اند: از جمله ترنج، بِه، اناب، سیب، انگور سفید، کُنار، هفت دسته مورد. بنابراین می‌بینیم که ما با یک آیین مشابه روبرو‌ هستیم. فقط چیزهائی که ما درسفره می‌گذاریم فرق می‌کند. با سین هم هیچ ارتباطی ندارد، هفت‌اش درست است و هفت چیز سبز قاعدتاً.

آفرینش مشی و مشیانه، نخستین زن و مرد اسطوره‌های ایرانی نیز به این روز نسبت داده شده. در اسطوره‌های ایرانی آفرینش در دو مرحله تصویر شده، یکی آفرینش مینویی یا روان و دیگری کالبد یا جسم. آیا می‌توان مهرگان را نیز بر این اساس همانند نوروز جشن آفرینش نامید؟

به نظر من اسطوره یک میدان وسیعی برای تعبیر کردن به دست می‌دهد. ما می‌توانیم تعبیرهای بسیار مختلفی از اسطوره بکنیم که می‌تواند درست باشد و یا بعضی برای زمان‌های بخصوص درست باشد. این تعبیری که شما می‌گویید می‌تواند درست باشد ولی یکی دیگری را نفی نمی‌کند. بعضی از پژوهندگان خیلی اصرار دارند که بگویند این تعبیر درست است و دیگری درست نیست. در حالی که به نظر من اگر گرفتار خیال و تخیل نشویم و فرامتنی تعبیر نکنیم و درون‌متنی مسائل را بررسی کنیم، چند تعبیر می‌تواند در کنار همدیگر درست باشد.

قدمت جشن مهرگان حدوداً به چه دورانی بازمی‌گردد؟

نه برای نوروز می‌شود آغازی را تعیین کرد و نه برای مهرگان. احتمال هست که هر دو جشن ـ البته بیشتر نوروز ـ برگردد به دوره‌ی پیش از این که ایرانیان به ایران بیایند و حتی به زمان هند و ایرانی و حتی به زمان هند و اروپایی. به این معنا که ما بین نوروز و بعضی مراسم نوروز و بعضی از مراسم عید اُسترن در غرب تشابهاتی می‌بینیم مثل برافروختن آتش و تخم مرغ رنگ کردن. بنابراین، ممکن است اصلا جشن نوروز حداقل یک جشن هند و اروپایی باشد. ولی جشن مهرگان هم یک جشن بسیار قدیمی است. آیین مهری پیش از زرتشت بوده و این خودش قدمت این جشن را نشان می‌دهد.

ایزد مهر در اوستا صفات زیادی دارد، از جمله زندگی‌بخش و ارمغان‌آور سعادت، ولی مهمترین خویشکاری او مهر و پیمان است. واژه‌ی‌مهر را سهروردی شیخ اشراق، کلمه‌ی فارسی عشقِ می‌داند. اگر مهر را همان عشق بگیریم، آیا می‌توانیم از مهرگان به عنوان جشن عشق و عشاق نیز یاد کنیم؟

کلمه‌ی فارسی عشق دوستگانی است، بنابراین با مهر ارتباط پیدا می‌کند. چون عهد و پیمان هم نوعی با دوستی و عشق ارتباط دارد. بنابراین ساده است که سهروردی و یا هر کس دیگری به راحتی از جشن مهرگان، جشن عشق و دوستگانی و مهر و محبت و عهد و پیمان که اصلاً خود معنی کلمه‌ی مهر یعنی میترَ و میثرَ هست، استنباط کند. برای زمانه‌ی ما حتی جالب است. یعنی در زمانه‌ای که عشق دیگر نقشی بازی نمی‌کند، کم‌کم نقشی به آن داده شود.

برگرفته از: دویچه وله dw-world.de

1 دیدگاه دربارهٔ «مهرگان: میلاد خورشید و مرگ ضحاک در آغاز زمستان»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا